معرفی و دانلود کتاب نیمه شب

معرفی کتاب نیمه شب

شب، همیشه اسراری را در خود پنهان دارد؛ و در کتاب نیمه شب اثر رایلی سیجر، این رازهای مگو درست روی چمن‌های حیاط پشتی خانه در انتظارند. ایتان پس از سی سال به خانه‌ی کودکی‌اش برمی‌گردد و خیلی زود می‌فهمد آنچه گمان می‌کرد گذشته‌ای فراموش‌شده است، هنوز زنده مانده و در تاریکی نفس می‌کشد. نیمه‌شب تریلری روان‌شناختی و وهم‌آلود است؛ داستانی از سایه‌های انسانی، خاطره‌هایی که مثل دستی یخ‌زده از خاک بیرون می‌زنند و حقیقتی که هرچه پنهان‌تر شود، نزدیک‌تر می‌آید. این رمان پرفروش نیویورک تایمز ذهن را آرام‌آرام می‌جود؛ درست مثل لحظه‌ای که در تنهایی می‌فهمی صدایی که شنیده‌ای، باد نبوده و بعد از آن دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند نجاتت بدهد.

درباره‌ی کتاب نیمه شب

روزی که ایتان در عالم بچگی با رفیقش بیلی قرارومدار گذراندن یک شب خاطره‌انگیز و خوابیدن در چادری وسط حیاطشان را گذاشت، هیچ فکرش را نمی‌کرد که این نقطه‌ی پایان خوشی‌ها و آغاز زندگی کابوس‌وارش تا سی سال بعدی پیش رویش باشد؛ نیمه‌شب وقتی ایتان خواب است، صدایی از گوشه‌ی حیاط می‌آید، سایه‌ای از میان درختان رد می‌شود و بیلی که همیشه دلِ جسورتری داشته از چادر بیرون می‌زند... و آنچه بعد از آن رخ می‌دهد را نه کسی دیده و نه کسی جرات کرده درباره‌اش حرفی بزند. فقط یک حقیقت باقی مانده؛ اینکه آن‌شب آخرین‌باری بود که بیلی دیده شد و بعد از آن دیگر هرگز برنگشت... در کتاب نیمه شب (Middle of the Night) اثر رایلی سیجر (Riley Sager) حالا ایتان بعد از گذشت سی سال به همان خانه‌ی قدیمی برگشته تا با گذشته‌ای که هرگز رهایش نکرده روبه‌رو شود.

اما همزمان با بازگشت او نشانه‌هایی عجیب از دل گذشته سر برمی‌آورند؛ توپ بیسبالی که ناگهان وسط چمن ظاهر می‌شود، رد مبهمی که دوربین امنیتی نیمه‌شب ثبت می‌کند، و سایه‌ای به قدوقواره‌ی یک کودک که همه‌چیز را دوباره به همان تابستان 1994 می‌برد. هرچه ایتان بیشتر جست‌وجو می‌کند، بیشتر درمی‌یابد که آن شب، برخلاف تصور همه، هرگز تمام نشده؛ زخم آن واقعه بسته نشده و حالا مثل چیزی زنده، در تاریکی‌های خانه در حرکت است.

رمان نیمه شب؛ وقتی گذشته در تاریکی بیدار می‌شود

کتاب نیمه شب ترکیبی از تریلر روان‌شناختی و وحشت ماورایی است. رایلی سیجر، نویسنده‌ی کتاب، نه به‌طور کامل به توضیح‌های علمی و دلایل روانشناسانه بسنده می‌کند و نه تمام‌قد به سودِ ارواح و اشباح سرگردان قصه رای می‌دهد. روایت طوری طراحی شده که خواننده مدام بین این دو احتمال معلق بماند؛ اینکه آیا واقعا روح بیلی بازگشته تا کارِ ناتمامش را تمام کند؟ یا تمام ماجرا فقط وجدان زخمی ایتان است که برای خودش هویتی شبح‌گونه دست‌وپا کرده است؟ فضای وهم‌آلود جنگل، خانه‌ای که همزمان آشنا و بیگانه است، و قاب‌های تیره‌ی جاری در اثر، این دوگانگی را دائما در بطن قصه تقویت می‌کنند.

رمان پرفروش پیش رو خیلی زود، از یک داستانِ صرفا معمایی عبور می‌کند و به لایه‌های عمیق‌تر روانی می‌رسد؛ جایی که رایلی سیجر استادانه با مفاهیمی مثل عذاب‌وجدان کودکانه، حافظه‌ی ترک‌خورده، و تاثیرات بلندمدت تروما بازی می‌کند. حادثه‌ای که در سال 1994 رخ داده گره‌ای است میان چهار کودک، که هرکدامشان با ترس‌ها و رازهایی که در دل دارند، دست به گریبان‌اند. سیجر می‌پرسد که آیا می‌توان گذشته را پاک کرد؟ یا سایه‌ها همیشه راهشان را به پنجره‌های نیمه‌شب می‌یابند؟

قدم‌زنی در هزارتوی ترس و خاطرات

رایلی سیجر با فضاسازی خفقان‌آور و شخصیت‌هایی که هرکدام چیزی برای پنهان کردن دارند، اجازه نمی‌دهد خواننده لحظه‌ای آسوده بنشیند. در طول داستان روایت‌های زمان حال و گذشته درهم تنیده می‌شود و هر فصل، گرهی قدیمی را می‌گشاید تا گره‌ای تازه ببافد. و نتیجه‌ی کار رمانی می‌شود که خواندنش بی‌شباهت به راه‌رفتن در یک جنگل خاموش اسرارآمیز نیست؛ می‌دانی چیزی آنجا در کمین است، فقط نمی‌دانی کی، کجا و با چه قصدی دستش را روی شانه‌ات می‌گذارد.

کتاب نیمه شب داستانِ بازگشتِ چیزهایی‌ست که فکر می‌کردیم سال‌ها پیش دفنشان کرده‌ایم؛ از جسدی که هرگز پیدا نشد تا احساساتی که هیچ‌وقت به زبان نیامد. ترکیب تعلیق نفس‌گیر، فضاسازی خیره‌کننده و لایه‌های روان‌شناختی دقیق، این رمان را به انتخابی ایده‌آل برای خوانندگانی تبدیل می‌کند که دوست دارند هم بترسند، هم فکر کنند و هم با آخرین صفحه‌ی کتاب، مدتی به سقف خیره بمانند. اگر به دنبال کتابی هستید که شبتان را کمی طولانی‌تر، تاریک‌تر و هیجان‌انگیزتر کند، این داستان را با ترجمه‌ی گلناز الماسی از انتشارات کتابراه بخوانید.

جوایز و افتخارات کتاب نیمه شب

• نامزد جایزه گودریدز در بخش رمان‌های جنایی و معمایی سال 2024
• در فهرست کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز
• انتخاب آمازون به‌عنوان کتاب برگزیده
• اثر منتخب Barnes & Noble در رده‌ی رمان‌های جنایی و معمایی

نکوداشت‌های کتاب نیمه شب

• پر از تنش، فوریت، فضاسازی و احساس. رمان نیمه شب رایلی سیجر را در بهترین حالت نویسندگی خود نشان می‌دهد. (لی چایلد، نویسنده)
• تحریک‌برانگیز... یک داستان پلیسی گوتیک جذاب و درگیرکننده. (نقد کتاب نیویورک تایمز)
• رایلی سیجر یکی از نویسندگان موردعلاقه‌ی من است... سرگرم‌کننده، ترسناک و بسیار جذاب. (ریچل هاوکینز، نویسنده)
• اگر هنوز آثار رایلی سیجر را نخوانده‌اید، بدانید آثار خارق‌العاده‌ای را از دست داده‌اید. (کاترین رایان هاوارد، نویسنده)
• باهوش، پرپیچ‌وخم، تکان‌دهنده. (روث ور، نویسنده)
• داستانی تاریک، ترسناک و پرپیچ‌وخم که نمی‌توانید زمین بگذارید. (شاری لاپنا، نویسنده)

کتاب نیمه شب برای شما مناسب است اگر

• علاقه‌مند به داستان‌های جنایی معمایی هستید.
• شیفته‌ی ژانر پلیسی معمایی و ماجراجویانه هستید.
• از شنیدن روایت‌های رازآلود، ترسناک، فراواقعی و پر از دلهره لذت می‌برید.
• از خواندن تریلرهای روانشناختی لذت می‌برید و کشف رازهای ذهنی و روانی شخصیت‌ها برایتان هیجان‌انگیز است.

در بخشی از کتاب نیمه شب می‌خوانیم

لپ‌تاپ را می‌بندم و دوباره به طبقۀ بالا می‌روم. توی اتاق دوباره دفتر و خودکار را برمی‌دارم؛ تنها درمان‌های بی‌خوابی که به نظر می‌رسد واقعاً فایده‌ای دارند، همین‌ها هستند. دو دکتر قبل‌تر، توصیه کردند که اگر چیزی ذهنم را مشغول می‌کند و در ساعت‌های اول صبح افکارم را آلوده می‌سازد، بهترین کار این است که آن را روی کاغذ بیاورم. با این کار به ذهنم اجازه می‌دهم فکر کردن دربارۀ این موضوع را به آینده موکول کند؛ مثل یک دکمۀ خاموشی موقت برای مغزم. بااینکه همیشه فایده ندارد، از هیچی بهتر است.

صفحه‌ای را که قبلاً بر آن نوشتم، باز می‌کنم.

«دوباره همان خواب را دیدم.»

زیرش اضافه می‌کنم: «بیلی اون بیرون نیست.»

دفتر و خودکار را به‌آرامی روی پاتختی می‌گذارم و ساعت را نگاه می‌کنم؛ کمی مانده به چهار. هنوز فرصت کوتاهی برای خوابیدن مانده است.

وقتی چشم‌هایم را می‌بندم، دوباره فکرم به‌سمت وبسایت جنایی‌ای می‌رود که داشتم می‌خواندم. باوجوداینکه این یکی از بقیۀ سایت‌هایی که دیده بودم، دقیق‌تر و بهتر نوشته شده بود، بازهم همه‌چیز را درست تعریف نکرده بود. اولاً به‌طور ضمنی اشاره کرده بود که ربایش بیلی بدون هیچ نشانه‌ای پیش آمده و بیست‌وچهار ساعت قبل از ناپدید شدنش شبیه هر روز دیگر آن تابستان بوده است. روزی که هیچ نشانه‌ای از طوفان یا فاجعۀ محتمل در حال نزدیکی در افق آسوده‌اش دیده نمی‌شده و در محله هیچ اثری از اتفاق‌های غیرطبیعی نبوده است؛ از آن دست اتفاق‌هایی که وقتی به گذشته نگاه می‌کنی، انگار از وقوع یک مصیبت خبر می‌دهند.