معرفی و دانلود کتاب صوتی اوراکل - جلد اول

معرفی کتاب صوتی اوراکل - جلد اول

سر بی‌گناه تا پای دار می‌رود، اما بالای دار؟ هما پور اصفهانی در کتاب صوتی اوراکل - جلد اول، مخاطب را به دل یک ماجرای پلیسی و پر از تعقیب و گریز می‌برد؛ رمانی که هر لحظه‌ی آن با ترس و تب‌وتاب همراه است و شنونده را معلق در فضایی عاشقانه و مهیج تا پایان پیش می‌برد. مهراد، متهم به قتل الیاس کاظمی، پیش از سر رسیدن پلیس متواری می‌شود. همسرش، مارال، که پیش از این نیز رابطه‌ی گرمی با مهراد نداشته، از مخفیگاه او خبر دارد و این را فرصت خوبی می‌داند تا او را تهدید به امضای برگه‌ی طلاق کند. این کتاب جلد اول از یک دوگانه‌ی معمایی عاشقانه است.

درباره‌ی کتاب صوتی اوراکل - جلد اول

امضا و نام «پیشگو» پای گزارش‌های جنجالی زیادی دیده می‌شود؛ یک خبرنگار بی‌باک که عاشق کشف داغ‌ترین خبرهای روز است و البته در جهان واقعی مارال نام دارد. اما زن ماجرا نمی‌داند که قرار است به واسطه‌ی همسرش، به زودی به سوژه‌ی یکی از بحث‌برانگیزترین پرونده‌ی جنایی روز تبدیل شود: مهراد سباق، مردی که مارال هیچ‌وقت از ازدواج با او رضایت نداشت. کتاب صوتی اوراکل - جلد اول، رمان معمایی هما پور اصفهانی، با یک کنجکاوی ساده برای پرده برداشتن از حقیقت آغاز می‌شود، اما در ادامه لایه‌ها و جزئیات بسیار زیادی چهره‌ی ماجرا را مخدوش و پیچیده‌تر می‌کند.

جنایت پشت میز مدیر؛ آیا مهراد قاتل است؟

مهراد، تا همین چند وقت اخیر زندگی خوبی داشت؛ البته اگر رابطه‌ی پرتنش او با همسرش، مارال، را در نظر نگیریم. در هر صورت، مدیریت یک شرکت بزرگ و پرسود، برای او اسم و رسم خاصی به همراه آورده بود، اسمی که در یک چشم بر هم زدن نابود شد و جای خود را به عنوان متهم ردیف اول یک پرونده‌ی قتل داد. وقتی شواهد و مدارک کنار یکدیگر قرار گرفت شکی باقی نماند که قتل دوست و شریک مالی مهراد یعنی «الیاس» کار خود او بوده. به این ترتیب، نویسنده‌ی داستان صوتی اوراکل - جلد اول با یک ضربهٔ کوبنده، قطار ماجرا را به حرکت درمی‌آورد.

در سوی دیگری از ماجرا، مارال با نام مستعار و مخفی خود همچنان به فعالیت در اخبار مشغول بود. او جز یک امضا که روزی از سر اجبار پای عقدنامه ثبت شده بود، دیگر هیچ وجه اشتراکی با مهراد نداشت. در حقیقت رابطه‌ی زن و مرد با یک حادثه‌ی ناخواسته آغاز شد و گویی قرار نبود سایه‌ی نحس این آشنایی به این زودی‌ها از سر آن‌ها برداشته شود. اما با درز خبر کشته شدن الیاس، شور و شوق مارال از نو برانگیخته شد؛ البته نه به عنوان همسر متهم، بلکه به عنوان گزارشگر خبری او. با آغاز کار مارال برای کشف حقیقت پرونده، روند ماجرای رمان صوتی اوراکل - جلد اول نیز تند و هیجان‌انگیزتر می‌شود. مارال می‌دانست با پیگیری ماجرا، دیر یا زود برگه‌ی طلاق را از مرد منفور رؤیاهایش خواهد گرفت!

اوراکل: یک عاشقانه با عطر خون!

هما پور اصفهانی که پیش از این نیز با سبک عاشقانه‌ی خود دل بسیاری از مخاطبان رمان ایرانی را به دست آورده بود، حالا با افزودن چاشنی معما و هیجان توانسته کشش و جذابیت دو چندانی به ماجرا ببخشد. کتاب صوتی اوراکل - جلد اول یک رمان جنایی با چاشنی لج و لج‌بازی‌های عاطفی است؛ رمانی که کشمکش‌های عاشقانه و تعقیب و گریزهای پلیسی آن به موازات هم پیش می‌روند و طعم شک و فریب، سوءظن، قهر و آشتی و عشق و جاذبه به یک‌اندازه در فضای آن احساس می‌شود؛ تا جایی که نمی‌دانیم گشودن گره عاطفی میان مارال و مهراد سخت‌تر است یا حل معمای پلیسی. پیشنهاد می‌کنیم با این رمان سراسر کشش همراه شوید و از فراز و فرودهای معمایی و عاشقانه‌ی آن لذت ببرید.

این کتاب با همکاری نشر صوتی آوانامه و انتشارات سخن به سرانجام رسیده است و با گویندگی حرفه‌ای مریم پاک ذات به گوش شما می‌رسد.

کتاب صوتی اوراکل جلد اول برای شما مناسب است اگر

• به رمان‌های جنایی و معمایی با پیرنگ عاشقانه علاقه‌مندید.
• پیگیر آثار نسل تازه‌ی نویسندگان ایرانی و ادبیات داستانی معاصر هستید.

در بخشی از کتاب صوتی اوراکل - جلد اول می‌شنویم

حس می‌کرد کل تنش خشک شده. از نیمه‌شب مجبور شد ماشین را خاموش کند که بنزینش تمام نشود و همین باعث شد بخاری هم خاموش شود و حالا تبدیل به آدم‌برفی شده بود. تا شش صبح بیشتر دوام نیاورد. تصمیمش را گرفته بود. او آدمی نبود که در آن کلبه بماند. باید جای بهتری پیدا می‌کرد. پشت فرمان نشست و با احساس سوزش گلو زیر لب غرید: «سرماخوردگی تنها چیزیه که الان بهش نیاز دارم.» ماشین را سمت جاده هدایت کرد و راه افتاد سمت شهر. باید ویلایی درست‌وحسابی پیدا می‌کرد.

کمی که در جاده پیش رفت، آنتن پریده‌ی گوش‌اش برگشت و اول از همه بدون توجه به ساعت شماره‌ی مهربان را گرفت. تقریباً هفت‌هشت بوقی خورد تا صدای مهربان در گوشی پیچید. خواب‌آلود و خسته. خوش‌به‌حالش که در این وضعیت هم می‌توانست بخوابد.

- الو مهراد.

مهراد تک‌سرفه‌ای زد و گفت:

- مهربان، پاشو هم الان زنگ بزن به این یارو ریاحی بگو برام ویلا جور کنه. هر چی تونست خلوت باشه بهتره. من آدم تو کلبه خوابیدن نیستم، تو هم با این تزهات...

مهربان همان‌طور نیمه‌خواب پیشانیش را چسبید و آهسته غرید:

- برادر من یه ذره از اون زندگی لاکچریت فاصله بگیر. انگار نمی‌فهمی تو چه وضعیتی هستیا. اون‌جا امن‌ترین جایی بود که می‌شد برات پیدا کنم. خبری هم از تکنولوژی نیست اون دوروبرا.

فهرست مطالب کتاب صوتی