معرفی و دانلود کتاب صوتی آخرین نفر در عروسی

معرفی کتاب صوتی آخرین نفر در عروسی

چیزی تا جشن عروسی باشکوه ایدن و مگی باقی نمانده؛ اما این در حقیقت آغاز ماجراهای هراس‌آور کتاب صوتی آخرین نفر در عروسی است. جیسون ریکولاک، خالق داستان‌های جنایی، در ابتدا ما را به یک مهمانی دل‌انگیز دعوت می‌کند و عاقبت، این ضیافت را به معرکه‌ای از خون و وحشت بدل می‌سازد. در این رمان تریلر و معمایی که بلافاصله به اثر پرفروش نیویورک تایمز تبدیل شد، شاهد تلاش‌های پدری دلسوز هستیم که سعی دارد دخترش را از دام عشقی خطرناک برهاند.

درباره‌ی کتاب صوتی آخرین نفر در عروسی

یک تماس از سوی «مگی»؛ این همان اتفاقی بود که «فرانک» در طول سال‌ها قطع ارتباط با دخترش، شبانه‌روز آرزو می‌کرد؛ آرزویی که عاقبت به حقیقت پیوست، اما سرانجام به کابوسی بی‌انتها تبدیل شد. جیسون ریکولاک (Jason Rekulak) استادکار ادبیات رمزآلود، در رمان تحسین‌شده‌ی خود یعنی کتاب صوتی آخرین نفر در عروسی (The Last One at the Wedding) یک لحظه هم به مخاطب فرصت مکث و تنفس نمی‌دهد و بی‌وقفه او را با روایت پرتعلیق و سراسر دلهره‌ی خود درگیر می‌کند.

از یک آشتی شیرین تا رازهای تاریک نامزدی پوشالی

برای پدری که سال‌ها از فرزند دلبند خود دور افتاده، چه چیزی بهتر از تماس و آشنایی دوباره است؟ مگی حالا به دختری بالغ و زیبا تبدیل شده و آماده است تا به رابطه‌ی پرفرازونشیب خود با پدرش سروسامان دهد. اما این تنها علت او برای تماس با فرانک نیست. دختر جوان قرار است به زودی ازدواج کند. تماس او با پدرش در حقیقت یک دعوت‌نامه است برای شرکت در مراسم عروسی؛ مراسمی که هیچ شباهتی به مهمانی‌های معمولی ندارد و جرقه‌ی حوادث رمان صوتی آخرین نفر در عروسی را رقم می‌زند.

فرانک از خوشحالی در پوست خودش نمی‌گنجد. طبیعی است. او نه‌تنها دختر عزیزش را بازیافته، بلکه می‌داند مگی تمام این سال‌ها در امنیت و آرامش بوده و حالا طالع بخت به او رو کرده و قرار است به زودی با نامزدش راهی آشیانه‌ی عشق شود. اما نامزد او که بود؟ فرانک هنوز چیزی درباره‌ی این پسر خوشبخت نمی‌دانست، و البته بعدها آرزو می‌کرد هیچ‌گاه چنین شخصی را از نزدیک نمی‌دید. پس از یک آغاز خوش، حوادث تاریک داستان صوتی آخرین نفر در عروسی، یکی پس از دیگری از راه می‌رسند.

در اولین برخورد، تنها یک نکته‌ی مهم و پررنگ وجود داشت؛ این که «ایدن» نامزد مگی، شخصی پولدار است. در حقیقت، خانواده‌ی ایدن متمول‌ترین افرادی بودند که فرانک تا به آن روز دیده بود. موضوعی که باید باعث شادی و مسرت پدر دختر جوان می‌شد، از همان ابتدا موجب دلهره و نگرانی‌اش شد. عجیب‌تر آن بود که خود فرانک نیز علت این اضطراب را نمی‌فهمید؛ فقط می‌دانست یک‌چیز در این رابطه‌ی به‌ظاهر بی‌نقص، غیرمعمول است. البته این موضوع باعث نمی‌شد که فرانک از رابطه‌ی خود با دخترش دست بکشد، به هر حال او فرزندش را پس از سال‌ها دوری پیدا کرده بود.

وقتی جیسون ریکولاک هیجان را به اوج می‌رساند!

کتاب صوتی آخرین نفر در عروسی، پس از اولین برخورد فرانک با خانواده‌ی ایدن، سرعت رعدآسایی می‌گیرد. چیزی تا عروسی باقی نمانده و گویی این مراسم باید همچون یک مأموریت مهم به سرانجام برسد. فرانک، دلیل این همه عجله را نیز درک نمی‌کرد، با این حال خود نیز از یک جایی به بعد با سیل حوادث ناخواسته همراه شد. اما تنها یک سرنخ جدی کافی بود تا فرانک به این جریان جنون‌آسا و معماهای پیاپی پایان دهد. او باید از راز این عروسی شوم و اتفاقات پشت پرده‌ی آن سر در می‌آورد. حتی اگر این کار به قیمت به خطر انداختن جان خودش تمام می‌شد.

اولین نکته‌ی جذاب این داستان، روایت اول شخص از قاب نگاه جزئی‌نگر و وسواسی فرانک است؛ روایتی که به التهاب فضای داستان آن می‌افزاید و توصیفات عمیق و حسی آن بوی خون و باروت را به مشام مخاطب می‌رساند. حدس زدن ادامه‌ی ماجرایی که به دست جیسون ریکولاک نوشته شده کار راحتی نیست. او به خوبی می‌داند چطور با پیچش‌های داستانی مخاطب را گمراه کند؛ سپس با یک‌تردستی ماهرانه قلب او را به تپش بیندازد، و بعد از این هیجان اولیه، حقه‌ی تازه‌ای رو کند! این همان نکته‌ای‌ست که قلم این نویسنده‌ی معمانویس را میان خوانندگان پروپاقرص داستان‌ها رمزآلود، محبوب کرده. پیشنهاد می‌کنیم شما نیز با این تریلر جذاب همراه باشید و از کشف معماهای پیاپی آن لذت ببرید.

این کتاب با تلاش نشر صوتی موج کتاب و همکاری انتشارات افرا به ثمر رسیده است. ترجمه‌ای که مقابل شما قرار گرفته یکی از بهترین برگردان‌های فارسی اثر است که به دست مهسا فیروزه چی انجام شده و با گویندگی هنرمندانه‌ی بهرام سروری نژاد و گروه بازیگران به یک داستان شنیدنی و تمام و کمال تبدیل شده است.

جوایز و افتخارات کتاب آخرین نفر در عروسی

• برنده‌ی جایزه‌ی بهترین رمان تریلر مستقل از انجمن نویسندگان بین‌المللی تریلر (ITW)، سال 2025
• پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز
• پرفروش‌ترین کتاب آمازون
• نامزد جوایز گودریدز در بخش رمان‌های تریلر و جنایی

نکوداشت‌های کتاب آخرین نفر در عروسی

• قلبم را به تپش انداخت و در ذهنم آشوب به پا کرد. (رایلی ساگر، نویسنده)
• ریکولاک خوب می‌داند چطور خواننده را به صفحه میخکوب کند! (مری کوبیکا، نویسنده)
• ترسی واقعی و ناگهانی! (گاردین)
• یکی از بهترین کتاب‌های امسال. (نشریه آنلاین فِرست کلو)
• یک تریلر هیجان‌انگیز و انفجاری با هیجانی که لحظه‌ای فرو نمی‌نشیند. (روزنامهٔ پیتربورو تلگراف)
• بی‌تردید جسورانه‌ترین داستان پرپیچ‌وخم امسال. واقعاً شگفت‌انگیز است. (تایمز)

کتاب صوتی آخرین نفر در عروسی برای شما مناسب است اگر

• به دنبال یک رمان تریلر و معمایی پرکشش با حضور روابط پرالتهاب خانوادگی هستید.
• از پیچش‌های داستانی و فضای پرتعلیق در دل داستانی معمایی لذت می‌برید.
• از دنبال‌کنندگان داستان‌های جنایی به‌ویژه آثار بین نویسندگان سال‌های اخیر ادبیات آمریکا هستید.

در بخشی از کتاب صوتی آخرین نفر در عروسی می‌شنویم

ولی حالا شماره تلفنش را داشتم. حالا بالاخره، بالاخره راهی برای تماس با او داشتم. دکمه‌ی برگشت تماس را فشار دادم و با بوق اشغال مواجه شدم. باز هم سعی کردم، دو بار، سه بار، چهار بار: اشغال، اشغال، اشغال. چون او هم داشت به من زنگ می‌زد. آنقدر هیجان‌زده بودم که دستانم می‌لرزید. خودم را وادار کردم تا از شماره گرفتن دست بکشم و صبر کنم تلفن زنگ بزند. پای تخت نشستم و بی‌صبرانه نگاهی به دوروبر اتاق خواب دخترم انداختم.

تمام خرت‌وپرت‌های قدیمی‌اش هنوز اینجا بود. من هیچ‌وقت مهمانی نداشتم که بخواهد شب در خانه‌ام بماند و برای همین هیچ‌وقت دلیلی برای خلاص شدن از شر آن‌ها نداشتم. همه‌ی پوسترهای دوران دبیرستانش هنوز به دیوارها چسبیده بودند: وان دایرکشن و برادران جوناس و یک حیوان تنبل آویزان از درخت با لبخندی احمقانه. یک قفسه پر از جوایز ورزشی و یک سبد حصیری پر از حیوانات پارچه‌ای هم در اتاق بود. اغلب روزها درِ اتاق را بسته نگه می‌داشتم و تلاش می‌کردم وجودش را نادیده بگیرم، ولی هر چند وقت یک بار (آنقدر زیاد که از اعتراف کردن به آن خجالت می‌کشم) می‌آمدم داخل و روی صندلی بادی غول‌پیکرش می‌نشستم و به خودم اجازه می‌دادم زمانی را به یاد بیاورم که همه‌مان هنوز اینجا بودیم و مثل یک خانواده رفتار می‌کردیم. به یاد می‌آوردم که چطور من و کالین خودمان را روی تخت دونفره‌ی کوچکی می‌چپاندیم و مگی تالاپی خودش را بین ما می‌انداخت. ما هم داستان شب به‌خیر، بچه گوریل را برایش می‌خواندیم و به خواندن مسخره‌ی خودمان می‌خندیدیم.

تلفنم دوباره وزوز کرد.

همان شماره‌ی ناشناس.

«بابا؟ الان صدا بهتر شد؟»

الان صدایش واضح بود. حالا انگار درست کنارم نشسته بود، با لباس خواب طرح شیر شاهش و آماده برای خوابیدن.

فهرست مطالب کتاب صوتی