نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی چون رود جاری باش - پائولو کوئیلو
4.5
30 رای
مرتبسازی: پیشفرض
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۴/۰۶/۲۰
00
چون رود جاری باش را جوری دیگر خواندم و شنیدم بنابراین درک و دریافت اطلاعات بیشتر از این کتاب به خوبی انجام شد و تا زمانی که در این زمینه به عنوان الگویی برای دیگران شناخته می شود و در نهایت به شما کمک می کند که در زندگی روزمره و در نظر گرفتن شرایط فعلی و در صورت تمایل به استفاده از مطالب کتاب قدرت ایجاد حس خوب و کافی برای اینکه فصل جدید آگاهی برای رشد و تحول مغز انسان را در این خصوص اظهار نظر می کند برسید. کتاب چون رود جاری باش از پائولو کوئیلو از دلنوشته ها و گزارش مکتوب شده زندگیش، گویی، سخن می گوید. ساده روایت می کند اما تعمق می طلبد و از دل بر می آید و برای خوانندگان آشنا است چون از روابط و انسان ها صحبت می کند و ذات تمام انسان ها از یک الفبای زیستی برخوردار است و یکی است. پائولو کوئیلو را در این کتاب بهتر درک کردم و مطالبش را آشناتر یافتم و انگاری مروری دوباره بر آموزه های من بود. از آرش حجازی ناشر کتاب هایش گفت و از شناخت ایرانیان. پائولو کوئیلو برای من کاربردی از روابط و مهارت هایی است که در بخش انتخاب شده ها دوباره شنیده شود تا از آن ها بتوانید زندگی سازی کنید.
پائولوکوئیلو از نویسندگان معاصر محسوب میشود، ولی چنان تجربههای عجیبی را در زندگی پشت سر گذاشته که با خود فکر میکنید شاید این تجربهها مربوط به زندگی در قرون پیشین باشد. او در خانوادهای سنتی و مذهبی به دنیا آمد؛ جایی که قانون، قانون بود و سرکشی از آن میتوانست عواقبی بسیار جدیتر از چیزی که فکر میکنید داشته باشد. پدر پائولو کوئیلو مهندس بود و مادرش خانهدار. آنها، به گفتهی خود پائولو کوئیلو، انسانهای بدی نبودند و تنها در تلاش بودند از فرزندشان محافظت کنند، اما سختگیریهای بیحدشان کاملاً مسیر زندگی پسرشان را تغییر داد و او را به جایی رساند که از شدت تشنگی و ولع برای شناخت دنیا، دست به هر کاری بزند.
نوجوان بود که فهمید به نویسندگی علاقه دارد و میخواهد در آینده نویسنده بشود. مادرش از همان ابتدا با او مخالف بود؛ او فکر میکرد فرزندش اصلاً چیزی از نویسندگی نمیداند و حتی یک نویسنده را هم از نزدیک ندیده، پس دنبال کردن رویای نویسندگی تنها او را به بیراهه میبرد. مادر به پائولو کوئیلو پیشنهاد کرد تا مثل عمویش که پزشک بود و در اوقات فراغتش کتاب نیز مینوشت، به دنبال حرفه و تخصص جدیتری برود و در کنارش نویسندگی را هم ادامه بدهد. ولی او دلش با این کار نبود و همین سر پرسودا در ترکیب با ناسازگاریهای دورهی نوجوانی، او را به جایی رساند که از نظر پدرش یک بیمار روانی محسوب میشد و به همین خاطر او را در بیمارستان روانی بستری کردند.
این میتوانست پایانی تکاندهنده و البته غمانگیز برای پائولو کوئیلو و رویای نویسنده شدنش باشد، اما او تسلیم نشد و به هر ترتیبی که بود، ازبیمارستان روانی فرارکرد
نوجوان بود که فهمید به نویسندگی علاقه دارد و میخواهد در آینده نویسنده بشود. مادرش از همان ابتدا با او مخالف بود؛ او فکر میکرد فرزندش اصلاً چیزی از نویسندگی نمیداند و حتی یک نویسنده را هم از نزدیک ندیده، پس دنبال کردن رویای نویسندگی تنها او را به بیراهه میبرد. مادر به پائولو کوئیلو پیشنهاد کرد تا مثل عمویش که پزشک بود و در اوقات فراغتش کتاب نیز مینوشت، به دنبال حرفه و تخصص جدیتری برود و در کنارش نویسندگی را هم ادامه بدهد. ولی او دلش با این کار نبود و همین سر پرسودا در ترکیب با ناسازگاریهای دورهی نوجوانی، او را به جایی رساند که از نظر پدرش یک بیمار روانی محسوب میشد و به همین خاطر او را در بیمارستان روانی بستری کردند.
این میتوانست پایانی تکاندهنده و البته غمانگیز برای پائولو کوئیلو و رویای نویسنده شدنش باشد، اما او تسلیم نشد و به هر ترتیبی که بود، ازبیمارستان روانی فرارکرد
سلام این کتاب مجموعه ای از نوشته های کوتاه، خاطرات، داستان های واقعی و اندیشه های شخصی پائولو کوئیلو است که در طول سفرها و زندگی اش تجربه کرده. او در قالب این یادداشت ها دربارهٔ معنای زندگی، قدرت انتخاب، اهمیت عشق، ایمان، تنهایی، شکست و زیبایی های ساده ی جهان صحبت می کند. مطالب کتاب حالت پراکنده دارند اما همگی یک پیام دارند: زندگی جاری است، درست مثل رودخانه، و باید با آن همراه شد، یاد گرفت و رشد کرد. اگر اهل تفکر و خودشناسی هستی، این کتاب مثل یک دوست خردمند و بی ادعا کنارت می نشیند. زبان کتاب ساده اما پر از عمق و الهام است. گاهی حرف هایی می زند که انگار دقیقاً برای همان لحظه ای است که در زندگی ات هستی. مناسب برای مطالعه ی روزانه یا حتی زمان خواب، برای آرامش ذهن و بازنگری در زندگی.
من دوست داشتم تو این کتاب زندگی این مرد رو در قالب داستان های کوتاه و متصل گوش میدید جایی تو بچگی جوانی تصمیم حرکت و مسیر دادن زندگی باز نشسته شدن و خروج از دنیای تکراری روزمره نوشتن موفق شدن و رسیدن به آرزوهای و قرار گرفتن در مسیر رویاشحرکت به سمت آینده و متوقف نشدن زندگی اسم زیبای این کتاب رو رقم زدهنقش عرفان و معانی عرفانی در زندگی هامون چیزی که شاید دقت نکنیم اما هر روز باهاش رو به رو هستیم فقط باید صبر کنیم و با دقت به زندگی نگاه کنیم تا درکش گنیم
نکات و داستانهای زیبا و قابل تامل، که بعضی از آنها خاطرات خود نویسنده میباشد. صدای راوی خیلی زیبا و روان بود اما گاهی نکات دستوری و روانخوانی از نظر رعایت صدا و یا ارتباط بین کلمهها رعایت نمیشد. ویا اشتباه بیان میشد مثال: در جایی گفته شد بادِ خاکستر که صحیح آن بادْ، خاکسترِ میباشد یا تلفنِ همراه که بیان شد تلفنْ، همراه داری... و تعدادی از این موارد ولی در مجموع بیان زیبایی بود. با تشکر از عوامل کتابراه
تمام کتابهای کوئیلو را سالها پیش مطالعه کردم و قلمش و نوع نگاه و تجربیاتش را دوست دارم ضمن اینکه کاملا به ما با تجربیات واقعی یاداوری میکند همه ما رسالتی داریم و راه نور را باید بیابیم.
متشکرم از اینکه کتابهایش رابصورت صوتی اماده کرده و ارایه داده اید. من بسیار بسیار برایم لذت بخش است.
متشکرم از اینکه کتابهایش رابصورت صوتی اماده کرده و ارایه داده اید. من بسیار بسیار برایم لذت بخش است.