اول از همه، این کتاب خیلی ساده و صمیمیه. تیبو موریس انگار داره باهات گپ میزنه، نه اینکه بخواد یه چیزی بهت تحمیل کنه یا ادای استادا رو دربیاره. تو چهارده فصل، قدم به قدم میبرتت جلو و حس میکنی داری با یکی که واقعاً حالیتو میفهمه، مسیر رشد شخصی رو طی میکنی. نکتهای که خیلی بهم چسبید این بود که به جای شعارای گنده گنده، راهکارای عملی داده. مثلاً میگه چطور عادتای کوچیک بسازی که کمکم زندگیتو زیر و رو کنه. یه جورایی مثل اینه که بهت بگه: «نیازی نیست یه شبه قهرمان بشی، فقط هر روز یه قدم کوچیک بردار.»
یه چیز دیگه که خیلی حال کردم باهاش، این بود که موریس خیلی رو تغییر ذهنیت تمرکز کرده. مثلاً بهت یاد میده چطور به جای گیر کردن تو مشکلات بیرونی، بری سراغ خودت و طرز فکرت رو عوض کنی. یه جا میگه صداقت با خودت خیلی مهمه و باید قبول کنی کجای کار لنگ میزنی تا بتونی درستش کنی. این برام خیلی ملموس بود، چون گاهی خودمونو گول میزنیم و فکر میکنیم همهچیز تقصیر بقیهست!
یه بخش باحالم این بود که درباره بهینه کردن محیط اطراف حرف زده. مثلاً اینکه چطور فضای زندگی یا کارتو جوری درست کنی که حواست کمتر پرت بشه و بهرهوریت بره بالا. من خودم بعد از خوندن این بخش، میز کارمو خلوت کردم و یه سری اپلیکیشن رو از گوشیم پاک کردم که الکی وقتمو میگرفتن. باور کن، یه تغییر کوچیک بود ولی حس کردم مغزم نفس راحت کشید!
یه چیز دیگه که خیلی حال کردم باهاش، این بود که موریس خیلی رو تغییر ذهنیت تمرکز کرده. مثلاً بهت یاد میده چطور به جای گیر کردن تو مشکلات بیرونی، بری سراغ خودت و طرز فکرت رو عوض کنی. یه جا میگه صداقت با خودت خیلی مهمه و باید قبول کنی کجای کار لنگ میزنی تا بتونی درستش کنی. این برام خیلی ملموس بود، چون گاهی خودمونو گول میزنیم و فکر میکنیم همهچیز تقصیر بقیهست!
یه بخش باحالم این بود که درباره بهینه کردن محیط اطراف حرف زده. مثلاً اینکه چطور فضای زندگی یا کارتو جوری درست کنی که حواست کمتر پرت بشه و بهرهوریت بره بالا. من خودم بعد از خوندن این بخش، میز کارمو خلوت کردم و یه سری اپلیکیشن رو از گوشیم پاک کردم که الکی وقتمو میگرفتن. باور کن، یه تغییر کوچیک بود ولی حس کردم مغزم نفس راحت کشید!