نظر 📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦ برای کتاب صوتی بوسه‌ی خداحافظی

بوسه‌ی خداحافظی
آدری پن، رزیتا صالحی نظامی
۴۹۵ رای
📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦
۱۴۰۳/۱۰/۲۶
داستان در مورد یک راکن کوچولو به نام فندقی بود که مادرش گفته بود که باید لانه خود را ترک کند و به جای دیگری برود فندقی بسیار ناراحت بود و گفت چرا من این خانه را بسیار دوست دارم مادرش گفت که هیولایی به نام اره برقی قرار است درخت‌های اینجا را قطع کند پس ما باید به جای دیگری برویم در جای دیگر یک درختی بسیار بزرگ است که سوراخ‌های بسیاری دارد و تو می‌توانی از آن جا همه جا را ببینی فندقی خانه‌اش را لمس کرد یک تکه از چوب دیوار آن را کند و در جیبش گذاشت دیوارهای آن را بو کشید وقتی بیرون رفت نمای بیرونش را نگاه کرد که همیشه در ذهنش بماند در واقع این خانه برای او بسیار ارزشمند بود وقتی او با مادرش و خواهرش پنجه قلقلی به جای دیگری رفتن در خانه جدید یعنی درخت جدید یک راکون جدید به نام گوش مروارید را دید که در همان حوالی بود پس با او دوست شد و دیگر آن خانه جدید را دوست داشت.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟