معرفی و دانلود کتاب وقتی که از ماه زاده شد

معرفی کتاب وقتی که از ماه زاده شد

ریو قاتل است؛ این شغل اوست و از این موضوع شرمگین نیست. او مأمور شده تا کسی را که در دره‌ی اشتیاق، کودکان را می‌دزدد و تجاوز و جنایت انجام می‌دهد، پیدا کند و او را به سزای اعمالش برساند. کتاب وقتی که از ماه زاده شد نوشته‌ی سارا ای پارکر رمانی معمایی و فانتزی-عاشقانه است که خوانندگان خود را به دنیایی ماورائی می‌برد. در این جهان چند خدا وجود دارد که هر کدام در حل معمای جنایت، به ریو که مأمور پایان دادن به جنایت‌هاست، کمک می‌کنند. این رمان تخیلی از پرفروش‌ترین آثار ساندی‌تایمز نیز است.

درباره‌ی کتاب وقتی که از ماه زاده شد

این آسمان، این زمین، قطرات باران و کوه و دشت و... وجود نداشتند اگر کیلس آن پهنه‌ی سفید و خالی را به‌وجود نمی‌آورد. اوست که با آوردن آن بوم سفید، برای خدایان محل خودنمایی و ابراز وجود کرد و حالا نادیده گرفته شده. بولدر، رین، ایگنوس و... هر کدام به کار مشغول‌اند و کیلس را فراموش کرده‌اند. البته او می‌تواند با فراموش شدن کنار بیاید، اما با ریختن خون اژدها نه. اژدهایان زیباترین موجودات خلقتند و انسان‌هایی که تازه بر روی زمین پا گذاشته‌اند، با کشتار این موجودات بی‌همتا و دزدیدن تخم آن‌ها، فاجعه به بار آورده‌اند. هر اژدهایی که می‌میرد، به شکل یک گوی زرین در آسمان ظاهر می‌شود و کیلس نیز که از خدایان و انسان‌ها خشمگین است، اژدهایان را بر روی زمین پرتاب می‌کند و جهان را ویران می‌سازد.

خدایانِ کتاب وقتی که از ماه زاده شد (When the Moon Hatched) بعد از سال‌ها، در این زمان به یاد می‌آورند که کیلس در آسمان است و برای مقابله و متوقف کردن او دست به کار می‌شوند؛ این نبرد که ظاهراً میان خیر و شر در جریان است، به سادگی به پایان نمی‌رسد. نتیجه‌ی این جنگ، سرنوشت بشر و جهان را معین می‌کند. رمان فانتزی وقتی که از ماه زاده شد نوشته‌ی سارا ای پارکر (Sarah A. Parker) داستانی تخیلی، معمایی و فانتزی است که دوران ماقبل تاریخ را روایت می‌کند.

زاده‌ی ماه و خنجری که بر گلو کشیده می‌شود

نام او ریو است؛ دختری با شنل قرمز که ساز می‌زند و حالا با نام جعلی «کمری دفدون» به زیرزمین پر از بخارِ «دره‌ی اشتیاق» وارد شده است. او تظاهر می‌کند که یک «نال» است؛ یعنی کسی که از نظر جایگاه اجتماعی ارزش کم و سطح پایینی دارد. ریو حالا در میان ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد دره‌ی اشتیاق - که ظاهراً برای شنیدن موسیقی در آن مکان جمع شده‌اند - ایستاده و می‌خواهد ساز بزند. زنی به‌نام «لوی» نیز آن‌جاست. خوشبختانه لوی آدم امن و قابل اعتمادی است. او در همان ملاقات اول به ریو هشدار می‌دهد که به افراد ثروتمند در این مکان نزدیک نشود، به‌خصوص به فردی به‌نام لرد طارِک رِلِکن. این مرد موقرمز از بانفوذترین سرمایه‌داران دره‌ی اشتیاق است و بسیاری از دختران نوازنده پس از نزدیک شدن به او، ناپدید شده‌اند. البته درباره‌ی ریو چندان جای نگرانی وجود ندارد. او خود مأمور شده تا به این دره بیاید و لرد طارِک رِلِکن را پیدا کند.

داستان فانتزی وقتی که از ماه زاده شد ما را با ریو همراه می‌کند تا این مرد ثروتمند را که کودک‌ربایی، تجاوز و قاچاق انسان‌ها، فقط بخشی از جرم و گناهان او هستند پیدا کنیم. البته این کار بخش سخت ماجرا نیست. سارا ای پارکر با کمک خدای هوا و بادها، کلود، به‌سرعت لرد طارِک رِلِکن را به دام ریو می‌اندازد؛ اما این تمام ماجرا نیست. در پس جنایت‌ها و جرم‌هایی که لرد طارِک رِلِکن انجام می‌دهد، قدرتی برتر حضور دارد؛ قدرتی که فراتر از انسان و بالاتر از ابر و باد و آتش است. ریو به‌تنهایی نمی‌تواند در برابر آن موجودی که هیچ‌کس نمی‌خواهد با او دشمنی کند بایستد.

داستان تخیلی-عاشقانه‌ی وقتی که از ماه زاده شد معمایی عظیم و پیچیده را در برابر ما قرار می‌دهد که باید با در کنار هم قرار دادن تمام سرنخ‌ها و استفاده از قدرت‌های ماورائی، به ریو در حل و برطرف کردن آن کمک کنیم. رمان وقتی که از ماه زاده شد با ترجمه‌ی الی ابراهیمی در نشر داهی به‌چاپ رسیده است.

جوایز و افتخارات کتاب وقتی که از ماه زاده شد

• از پرفروش‌ترین کتاب‌های ساندی‌تایمز
• نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین کتاب گودریدز
• نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین کتاب بریتانیا در سال 2025
• نامزد جایزه‌ی بهترین رمان از نگاه او برای رمانتیسم سال 2024
• از برترین کتاب‌های علمی، تخیلی و فانتزی بارنز و نوبل در سال 2024

نکوداشت‌های کتاب وقتی که از ماه زاده شد

• داستان وقتی که از ماه زاده شد همچون اثری کلاسیک، ما را به سفری دیوانه‌وار، مسحور کننده، هیجان‌انگیز و افسون‌گر خواهد برد. (تیا گوانزون - نویسنده)
• کتاب وقتی که از ماه زاده شد اثری فانتزی و خیره‌کننده است. (ریون کندی)
• رمان فانتزی وقتی که از ماه زاده شد مملو از غافلگیری‌های پی‌درپی است. نویسنده مخاطبان خود را در دل جادویی منحصربه‌فرد و جهانی سرشار از دسیسه‌های سیاسی غرق می‌کند. اگر به خواندن داستان‌های رمانتیک که ریتمی آهسته و آرام دارند، حس دلتنگی را منتقل می‌کنند و در عین حال طنزآمیز نیز هستند، علاقه دارید، این رمان را بخوانید. (مجله‌ی گود هاوس‌کیپینگ)

کتاب وقتی که از ماه زاده شد برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های فانتزی که فضایی رعب‌آور و معمایی را ترسیم می‌کنند، علاقه دارید.
• می‌خواهید با شخصیت‌هایی قوی و چندلایه که می‌توانند حس همذات‌پنداری را در شما بیدار کنند، آشنا شوید.
• از جست‌وجو و کندوکاو به‌دنبال حقیقت، لذت می‌برید و می‌خواهید با کمک سرنخ‌ها حقایق را پیدا کنید.

در بخشی از کتاب وقتی که از ماه زاده شد می‌خوانیم

ابرهای متورم به‌سمت شمال می‌خزند تا شفق قطبی بتواند بالای افق شرقی ظاهر شود. ده نوار نقره‌ای‌رنگ درخشان به‌آرامی وارد صحنه می‌شوند و با ضرب‌آهنگ مسحورکنندۀ خودشان حرکت می‌کنند. دنیا با صدای نافذ مولتنماها زنده می‌شود، خمیازه‌های خش‌دارشان تهدید می‌کنند که آسمان را بشکافند.

از پل هوایی بلند می‌شوم، ناله می‌کنم، پاهایم به‌خاطر فشار هنگام خلاص‌شدن از شر جسد طارِک و درازکشیدن در برف خشک شده‌اند. خمیازه می‌کشم و به‌سمت شمال می‌روم، سی‌وسه طبقه راه‌پله را پایین می‌روم تا اینکه به سطح زمین می‌رسم و وارد جمعیت درحال جنب‌و‌جوش می‌شوم.

گودال مملو از مردمی است که کارهای اولیۀ خود را انجام می‌دهند: پاک‌کردن برف جمع‌شده جلوی درها، خردکردن هیزم و آوردن بطری‌های شیر کُولک که زیر لبه‌های خانه‌های کسانی که توانایی مالی آن را دارند، گذاشته شده است. بازرگانان با چرخ‌دستی‌های رانده‌شده توسط کولک که مملو از جوهرها، وسایل طلسم‌شده و جعبه‌های غذای عجیب‌وغریب است، می‌چرخند و برای روز پیش رو مغازه برپا می‌کنند.

تعداد زیادی چکاوک کاغذی در اطراف می‌چرخند، بین مردم می‌پرند و روی دست‌های دراز شده فرود می‌آیند، اگرچه برخی از آن‌ها اصلاً جهت ندارند. چکاوک‌های شبح که شاید برای کسی ساخته شده باشند که گم شده اکنون با شب‌پره‌ها‌ی برفی پشمالویی می‌رقصند و من خسته‌تر از آنم که دنبالشان کنم.

درحالی‌که جمعیت من را هل می‌دهند، زمزمه می‌کنم: «لطفاً شیشه‌های گرد و غبار داشته باشید.»

کنار مغازه‌ای که هنوز باز نشده، توقف می‌کنم، وانمود می‌کنم درحال تماشای ویترینم و در حین اینکه بررسی می‌کنم که کسی تعقیبم نمی‌کند، از این فرصت استفاده می‌کنم تا مطمئن شوم روبندم‌ هنوز به‌طور کامل نیمۀ پایین صورتم را پوشانده و هیچ لکۀ خونی روی لباسم که دور کمرم جمع شده و پایین‌تنه‌ام را برجسته می‌کند، وجود ندارد.