معرفی و دانلود کتاب دلقک در چرخه پارادوکس‌ها

معرفی کتاب دلقک در چرخه پارادوکس‌ها

کتاب دلقک در چرخه پارادوکس‌ها، داستانی جذاب با موضوع تناقض‌های زندگی را در خود گنجانده است. داریوش سعادت‌ پناه، نویسنده‌ی کتاب، در روایتی جذاب، خواننده را وارد ماجرایی پر رمز و راز می‌کند. شخصیت اول داستان، مجبور است برای وصال با نامزدش، اِزمندا، نمایش دلقکی عجیب را به مدت بیست و سه شب، تماشا کند.

درباره‌ی دلقک در چرخه پارادوکس‌ها

کتاب دلقک در چرخه پارادوکس‌ها، داستانی خواندنی با مضامین فلسفی و اجتماعی را پیش روی خواننده قرار می‌دهد. داریوش سعادت پناه، نویسنده‌ی کتاب، ماجرای شخصیتی را در این داستان روایت کرده که با دختری با نام اِزمندا نامزد کرده است. در دنیای این داستان، دلقکی حضور دارد. این دلقک، مدعی است انسان‌ها باید در طی بیست و سه روز، تکامل خویش را انجام دهند و به اندیشمندی خردمند تبدیل شوند. شخصیت‌های داستان، باید هر شب به تماشای نمایش دلقک بنشینند تا پس از گذشت بیست و سه روز، سرنوشت آن‌ها مشخص شود.

در مجموعه داستان دلقک در چرخه پارادوکس‌ها، نگهبان‌هایی با نام زیسمن، دلقک را همراهی می‌کنند. زیسمن‌ها، نزدیک‌ترین افراد به دلقک هستند. آن‌ها، قدرت بسیار زیادی دارند و با قوانین ناجوانمردانه، به دیگران زور می‌گویند. در ادامه‌، شخصیت‌های داستان، گرفتار تناقض‌هایی در این دنیای عجیب می‌شود و اتفاق‌های پیش‌بینی‌ نشده‌ای سر راه آن‌ها قرار می‌گیرد.

کتاب دلقک در چرخه پارادوکس‌ها را انتشارات نارون دانش، چاپ و روانه‌ی بازار کرده است.

کتاب دلقک در چرخه پارادوکس‌ها برای شما مناسب است اگر

• به مطالعه‌‌ی آثار ادبی ایران با مفاهیمی مانند تقدیر و تناقض در زندگی علاقه دارید.
• از خواندن داستان‌هایی با رویدادهایی فراطبیعی و غیرمنتظره، لذت می‌برید.

در بخشی از کتاب دلقک در چرخه پارادوکس‌ها می‌خوانیم

مکتوبات تنها به شرح زندگی نقاش پرداخته‌اند که پی در پی خواهم گفت. اکنون با این توضیحات، از مخاطبان صبور پوزش می‌طلبم و عهد می‌بندم که از این پس، داستان را با صداقتی بی‌شائبه همچون آیینه شفاف روایت کنم. نخست، بیماری: بیماری مرموزی که در آغاز چونان نسیمی خفیف، بر جان‌ها وزید و روز به روز، سرمای جان‌فرسا را به همراه آورد. مردمان، اوایل بی‌اعتنا به نشانه‌های آشکار در تاریکی جهل، به نابودی گام برداشتند و بی توجه به علائمی رایج مانند لرزش شدید، تکلم نامفهوم و نبض ضعیف بودند؛ اما در برخی افراد علاوه بر اینان نداشتن تعادل، سردرگمی و عدم هوشیاری دیده می‌شد. پس از آنکه سیل مرگ‌های پیاپی، سایه شوم خویش را بر پهنه شهر گستراند، همگان از عمق فاجعه آگاه گشتند؛ اما دریغ که جهل و خرافات، افسار امور را در دست داشت.

دستورالعمل‌هایی پوچ و بی‌مایه صادر شد: لمس ممنوع، دورهمی قدغن، پرسه زدن ناروا و. و هر کس که از این اوامر سرپیچی می‌کرد به سخت‌ترین وجه مجازات می‌شد. با گذر زمان، قحطی دندان‌های تیز خویش را به جان شهر فرو برد. نام این بیماری هولناک، (سوریس مرگبار) گذاشته شد که رفته‌رفته در میان مردم به (سوریس) شهرت یافت. شوربختانه عقیده‌ای خرافی در جان مردم رخنه کرد، انتقال بیماری از مو بود چنین می‌پنداشتند که بیماری در لا به لای مو، قرار گرفته و با نزدیک شدن افراد منتقل می‌شود. چه بسا آن ذرات سرگردان در هوا، منشأ ناخوانده‌ی بیماری هستند که با کمترین نسیمی، از جایی به جای دیگر کوچ می‌کردند. از همین رو تراشیدن گیسوان، ضرورتی گریز ناپذیر می‌نمود. آنگاه، نگهبانان با نگاهی تیزبین، سرهای تراشیده را می‌نگریستند و رخصت عبور صادر می‌کردند.

در لابه‌لای این رویدادهای تلخ، قصه‌ای رخ نمود که نه تنها برای پژوهندگان تاریخ، بلکه برای راوی این سطور نیز رنگ شگفتی داشت؛ حکایت آن جان‌های شیدا. گرچه مورخان این ماجرا را به تفصیل نگاشته‌اند، اما از آنجا که مقصود این روایت سوی دیگری است، به چکیده‌ای از آن بسنده خواهیم کرد.

فهرست مطالب کتاب

فصل اول
مرد جاهل
الیسیاد
فصل دوم
مرد و نقاش
بیماری منحوس، عشاق، نقاش
غایت در باب زندگانی