معرفی و دانلود کتاب فین و ظرف ناهار بین کهکشانی

معرفی کتاب فین و ظرف ناهار بین کهکشانی

کتاب فین و ظرف ناهار بین کهکشانی، رمانی تخیلی به قلم مایکل باکلی برای کودکان و نوجوانان است. فین، پسری عادی است که ناگهان، ظرف ناهار خواهرش تبدیل به یک کرمچاله‌ی فضایی می‌شود و او را به سیاره‌ای دیگر که در حال جنگ است منتقل می‌کند. فرازمینی‌های حشره‌مانند فکر می‌کنند که فین، سلاح فوق‌سری‌شان را دزدیده است پس فین به همراه رباتی به نام هایبیم و دوستان و دشمنانش روی زمین باید از حمله‌ی آن‌ها جلوگیری کند.

درباره‌ی کتاب فین و ظرف ناهار بین کهکشانی

مایکل باکلی (Michael Buckley) یکی از پرفروش‌ترین نویسندگان کودک و نوجوان نیویورک‌تایمز است که با رمان‌های بی‌نظیرش مانند مجموعه‌ی خواهران گریم، کودکان زیادی را از سراسر دنیا مجذوب کرده است. او این بار، با مجموعه‌ی فینیورس (The Finniverse series) و ماجراهای عجیب و غریب علمی تخیلی که برای فین اتفاق می‌افتد شما را هیجان‌زده می‌کند. رمان علمی و تخیلی فین و ظرف ناهار بین کهکشانی (Finn and the Intergalactic Lunchbox)، یکی از عناوین این مجموعه است که پر است از جذاب‌ترین عناصر فانتزی برای دختران و پسران: از اسب‌های تک‌شاخ بگیر تا ربات‌های جنگنده، سلاح‌های بین‌کهکشانی، موجودات فضایی جورواجور و یک دنیا هیجان.

کرمچاله‌ای که از ظرف ناهار پدیدار شد!

رمان ماجراجویانه‌ی فین و ظرف ناهار بین کهکشانی، از جایی شروع می‌شود که داکس، یکی از بچه‌های گروه مقاومت سیاره‌ی نمت، یکی از سلاح‌های فوق‌خطرناک دشمنان حشره‌مانندش را دزدیده است و با رباتش هایبیم، سعی می‌کند از دست دشمنان فرار کند. سلاح، کرمچاله‌ای باز می‌کند که به ظرف ناهار خواهر فین، متصل می‌شود و فین را به سیاره نمت منتقل می‌کند. حالا، فین که پسری عادی از زمین است، باید به کمک دوستانش در مدرسه و خواهرش، از دست موجودات فضایی، فرار کند و زمین را نجات دهد.

رمان کودک و نوجوان فین و ظرف ناهار بین کهکشانی را زهره ناطقی با همان لحن جذاب مایکل باکلی به فارسی برگردانده و انتشارات برکه‌ی آبی به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب فین و ظرف ناهار بین کهکشانی

• یک ماجراجویی بین‌سیاره‌ای راضی‌کننده. بقیه‌ی جلدهای مجموعه قطعا طرفداران زیادی پیدا خواهد کرد. (بولتن)
• توصیف رئالیستی بچه‌ها، بیگانگان وحشی و اسب‌های تک‌شاخ قطعا خوانندگان را غافلگیر می‌کنند و به جذابیت اثر افزوده‌اند. اگر به خاطر خندیدن کتاب را تا آخر نخوانید، حتما به خاطر هیجانش این کار را می‌کنید. (کرکس ریویوز)
• مایکل باکلی، نویسنده‌ی مجموعه‌های محبوب خواهران گریم، جدیدترین ماجراجویی خود را از صفحه‌ی اول با سرعت نور شروع می‌کند. محکم سر جای خود بچسبید... سرگرمی با سرعت نور در راه است. (بوک لیست)
• مایکل باکلی، نویسنده‌ی مجموعه‌ی خواهران گریم، با این داستان طنزآمیز، کهکشان را احاطه می‌کند... یک ماجراجویی پر از هیجان. (پابلیشرز ویکلی)
• خنده‌دار و خوش‌ریتم. (هفته‌نامه جونیور ایالات متحده)

کتاب فین و ظرف ناهار بین کهکشانی برای شما مناسب است اگر

• بالای 10 سال هستید و عاشق کتاب‌های علمی تخیلی.
• دوست دارید رمانی هیجان‌انگیز و اکشن با کلی موجودات فضایی، ربات و سلاح‌های و تکنولوژی‌های عجیب و غریب بخوانید.
• داستان‌های طنز درباره‌ی کهکشان و آدم‌فضایی‌ها برایتان جالب است.

در بخشی از کتاب فین و ظرف ناهار بین کهکشانی می‌خوانیم

فین روی ایوان رفت و در را پشت سرش بست. بدون هیچ حرفی لینکلن و ربات را توی گاراژ فرستاد و در دلش دعا می‌کرد که همسایه‌ها آن‌ها را از پنجره ندیده باشند. به محض این که داخل رفتند، فین چراغ را روشن کرد. چشم لینکلن قرمز و باد کرده بود. فین نتوانست جلوی خودش را بگیرد و کمی احساس غرور کرد. حالا که او ربات را به خانه‌اش آورده بود، وسوسه شد مشتی هم به چشم دیگرش بزند.

با اشاره به ربات گفت: «چرا این چیز را به خانه من آوردی؟»

ربات حرفش را قطع کرد و گفت: «چیز؟ پسر زمینی، اجازه بده یک چیزهایی را روشن کنیم. اسم من هایبیم است و دمو رباتی درجه یک به همراه بسته ارتقاء کامل هستم!»

- تو همچنین هفت فوت قد داری و هنگامی که راه می‌روی انگار تصادف زنجیره‌ای رخ داده است. اگر کسی تو را ببیند چطور می‌شود؟ همسایه‌های من پیر هستند. خانم پرسمن تقریباً صد سالش است! تو می‌توانی او را تا حد مرگ بترسانی.»

- بچه جان، به من اعتماد کن. آمدن به این سیاره آشغالدونی تصمیم من نبود.

لینکلن گفت: «و آمدن به خانه آشغالدونی تو هم تصمیم من نبود. او من را از پنجره اتاقم بیرون کشید و مجبورم کرد که بیارمش اینجا.»

فین پرسید: «از کجا آدرس من را بلد بودی؟»

هایبیم توضیح داد: «سیستم اطلاعاتی جهان... اینترنت. آن آدرس تو را به من داد. تکنولوژی جالبیه. خیلی خوشحالم که می‌بینم برای عکس گربه‌ها و شکایت از فیلمها استفاده می‌شود. به هر حال، من نمی‌توانم اینجا بایستم و تمام شب را با تو وراجی کنم. دستگاه زززاااک را پس بده.»

فین پرسید: «دستگاه؟»

لینکلن گفت: «او از صحبت درباره این وسیله دست نمی‌کشد. چیزی به نام ژنراتور butt است.»