نقد، بررسی و نظرات کتاب وقتی رفت - لیزا جول

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
خاطره
۱۴۰۴/۰۷/۰۶
یه داستان فوق العاده هیجانی وجذاب. لارل مادری که دو دختر به نامهای هانا والی وپسری به نام جیک داره. اما فرزند مورد علاقه اش که همه توجه لارل رو داره الی هستش که در سن پانزده سالگی یه روز عصر به قصد رفتن کتابخانه خارج میشه اما دیگه برنمیگرده😟فصلهای کوتاه، ریتم تند داستان، هیجان بالا و نداشتن حاشیه واضافه گویی باعث شده داستان به شدت پر کشش وجذاب باشه. علاوه براین با خوندن این کتاب والدین آگاه میشن تا توجه بیشتری به نوجوانان شون و رفت وآمد و آدمهای اطراف شون نشون بدن و هوشیار تر باشند. اینقدر بعضی قسمت های داستان قلبتون رو از استرس و ناراحتی میفشاره و بعضی جاها میخواهید فریاد بکشید و بعضی جاها دلهره میگیرید وکلا در تمام خط به خط داستان پراز اشتیاق خواندن و فهمیدن پایان داستان هستید. اگر از خوندن این داستان لذت بردید حتما کتاب زن گمشده رو هم بخونید که بی نهایت جذاب وپر کشش وهیجانی هستش
👋 سوالی دارید؟