ژانر ابزورد یا بیهودگی وسیلهای است برای برای نویسندگان نمایشنامه تا با آن به نقد جامعه بپردازند. این نوع نقد به بیماریهای تکثیر شده و ریشهدار جوامع میپردازد و آن را به سخره میگیرد. موضوعات مورد نقد عموما رفتارهای پوچ و بیحاصلی است که زندگی آدمی را چنان فراگرفته و جایگزین اهداف واقعی زندگی شدهاند که مردم حتی نیاز خود را از برون رفت از این پوچی از یاد بردهاند. هدف نویسندگان با این تصویر سازی کاریکاتوری میتواند تلنگری برای هوشیار ساختن مخاطب از این فراموشی باشد. البته این ژانر به دلیل حس تحقیر مخاطب شاید برای بسیاری خوشایند نباشد، و چه بسا مخاطب قرار گرفتن این تحقیر از سوی نویسندگان که خود افرادی از همین مردم و جوامع باشند مزید بر علت این ناخوشایندی است.
در نمایشنامه صندلیها همچنین داستان پیرمرد و پیرزنی به تصویر کشیده شده که عمر طولانی خود را با توهمات خود مبنی بر رسالتی که زندگی آنان به همراه داشته سپری کردهاند و در پایان زندگی با به راه انداختن اجتماعی خیالی در این توهم به سر میبرند که به زندگی خود معنا بخشیدهاند.
من به شخصه طرفدار این ژانر نیستم و بنابراین امتیاز بالایی به این کتاب ندادهام.
برای چه کسی مناسب نیست؟ اگر دنبال شخصیت پردازی روان شناسانه یا پیوندهای داستانی روان انسانی هستید. اگر پایان بندی قوی یا پیام آوری روشن را میخواهید. یا اگر تئاتر رئالیستی یا خطی میپسندید، احتمالاً ارتباط شما با این اثر برقرار نخواهد شد.
در نمایشنامه صندلیها همچنین داستان پیرمرد و پیرزنی به تصویر کشیده شده که عمر طولانی خود را با توهمات خود مبنی بر رسالتی که زندگی آنان به همراه داشته سپری کردهاند و در پایان زندگی با به راه انداختن اجتماعی خیالی در این توهم به سر میبرند که به زندگی خود معنا بخشیدهاند.
من به شخصه طرفدار این ژانر نیستم و بنابراین امتیاز بالایی به این کتاب ندادهام.