نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی دفترچه ممنوع - آلبا دسس پدس
4.6
14 رای
مرتبسازی: پیشفرض
خاطره
۱۴۰۴/۰۶/۱۴
10
یه داستان اجتماعی، خانوادگی بسیار روان، که در عین سادگی بسیار جذاب وپرکشش است. با اینکه رمان خارجی است ولی انگار زندگی تمامی زنان در جهان به یه شکل است و احساسات و طرز تفکر و زندگی خانوادگی مشترکی بین اکثر زنان است. وقتی داستان رو گوش میکنید انگار دوست صمیمی شما به دیدنتون اومده و درباره زندگی مشترکش و شوهر وبچه هاش با شما درد و دل میکند. والریا زنی ساده و خانواده دوست که همیشه از خودش و رفاه وآسایش خودش مثل اکثر زنها زده و در خدمت خانواده است، تا حدی از خود گذشتگی کرده که یه روز یه دفترچه یاداشت برای خودش میخرد احساس گناه میکند و انرا از همه مخفی میکند و با نوشتن خستگی هاش، از خودگدشتگی هاش، وروابطش با خانواده که در دفتر مینویسد احساس شرم وگناه میکند و با استرس همش فکر پنهان کردن دفتر رو دارد. در این بین دخترش میرلا، که بزرگ شده، شروع به نافرمانی و رفتارهای گستاخانه میکند و با مردی که خیلی از خودش بزرگتر است وپولدار، قرارهای شبانه میگذارد و شبها دیر به خانه میاید و اصلا هم به نصیحتها وتهدیدهای مادرش اهمیت نمیدهد اما ماجرای زن ساده قصه ما از روزی شروع میشود که وقتی دیررتر به سر کار میرسد مردی تقریبا جوان وشیک پوش انجا به او خیره شده و وقتی لز کنارش رد میشود مرد زمزمه میکند چه خانم زیبایی🤩وماجرا آغاز میشود.... شروع حوادث بعد زمزمه مرد جوان بسیار هیجان انگیز وشورانگیز است. اتفاقی که برای هر زن میانسال ساده که فقط در خدمت خانواده است ممکنه بیفته وزندگیش رو دگرگون کنه
کتاب داستان روان و سادهای را روایت میکند از زبان یک زن و مادر، در دورهای از فرهنگ و رسوم ایتالیا که شاید شبیه دوره معاصر ایران است. داستان به نظرم بسیار شنیدنی بود راوی خوب روایت میکرد اما ترجمه میتوانست دلپذیرتر باشد.
فارغ از همهی اینها مرحلهای از زندگی را روایت میکند که شاید برای بسیاری از زنان (فرقی نمیکند کجای جغرافیا و تاریخ باشند) همسان است و دردناک، با شنیدن آن شاید کمی همزادپنداری کنید. شروع روایت را خیلی دوست نداشتم اما کمی که پیش میرود بسیار جذاب و شنیدنی است. به قول نویسنده در زندگی مسالهای را که حل میکنی باید منتظر مسالهای جدید باشی 🪴
در جمع بندی باید بگویم از شنیدن آن لذت بسیار بردم هرچند در وجودم غمی نشست.
فارغ از همهی اینها مرحلهای از زندگی را روایت میکند که شاید برای بسیاری از زنان (فرقی نمیکند کجای جغرافیا و تاریخ باشند) همسان است و دردناک، با شنیدن آن شاید کمی همزادپنداری کنید. شروع روایت را خیلی دوست نداشتم اما کمی که پیش میرود بسیار جذاب و شنیدنی است. به قول نویسنده در زندگی مسالهای را که حل میکنی باید منتظر مسالهای جدید باشی 🪴
در جمع بندی باید بگویم از شنیدن آن لذت بسیار بردم هرچند در وجودم غمی نشست.
جالب بود، از این بابت که در وحله اول حس کنجکاوی خواننده رو تحریک میکنه که چرا ممنوع هست؟ چون ممنوعها برای انسانها جذاب هستند در مرحله بعد با خواندن کتاب و آشکار شدن موضوع پی به عادی معمولی بودن یک دفترچه یادداشت میبریم که خانم کارمند متاهلی آن را مینویسد ولی در جریان نوشتن آن عاشق میشود اینجاست که ممنوعه، ممنوع میشود و از اینجا داستان جذابتر و وارد قضاوت و هم ذات پنداری نیز میشود
به نظر من نویسنده با این کتاب فضای تجربه نشدهای را برای متاهلین متصور شده و قضاوت را هم به عهده خود آنها میگذارد
به نظر من نویسنده با این کتاب فضای تجربه نشدهای را برای متاهلین متصور شده و قضاوت را هم به عهده خود آنها میگذارد