غسل با خون جوونمرگ، شده فکردرمغزم. درهردونیمه زندگی
یه خواب خوش ن
نه از دوستانه از دشمن
لطف خوش. سرابی بود
اگر این بوداینده اینکه
با خون دل خوردن سعی دررسیدنش داشتم. سراجامیکه دردعاازخدام.
ن. پس حق منه خوشنودی خدایا
نخوام ببینم. خداکه ازهمهی آرزوهایمان
گذشت. ب نظرم. بهتره ازاینکه قدرت بیاد
پایین. شایدفرشتگان بهترباشندبااین مخلوقات.
کفرهم میگویم.. اززمینوزمان شاکی ام
تک درخت بیدی بودم در کنج بیشه
چراتراشیدن منو. تاآتش روبزارن روی سرم... به گمانم اینان از قوم آتشند.
یه خواب خوش ن
نه از دوستانه از دشمن
لطف خوش. سرابی بود
اگر این بوداینده اینکه
با خون دل خوردن سعی دررسیدنش داشتم. سراجامیکه دردعاازخدام.
ن. پس حق منه خوشنودی خدایا
نخوام ببینم. خداکه ازهمهی آرزوهایمان
گذشت. ب نظرم. بهتره ازاینکه قدرت بیاد
پایین. شایدفرشتگان بهترباشندبااین مخلوقات.
کفرهم میگویم.. اززمینوزمان شاکی ام
تک درخت بیدی بودم در کنج بیشه
چراتراشیدن منو. تاآتش روبزارن روی سرم... به گمانم اینان از قوم آتشند.