کتاب جالبی نبود، ای کاش لااقل جهنم بود، برای من جذابیتی نداشت در ضمن یک ساعت هر چی صفحه میخوندم، قائدتا "باید صفحه عوض شد، همچنان روی ۵۵ مونده بودم
خب مثلا"، کاری که آن فرد انجام میداد، محبت به دیگران، پس چرا آخرش بدنش قرمز میشد و کرم میزد
یا مثلا"، فردی که بدنش از پازل بود و دانه آخرش جا نمیخورد
کل داستان میتوانست جالب باشد، چون طولانی بود، حوصله سر بود ومواردی مانند ایستادن دختر در کنار منزل و یا پسر که در حال خواندن کتاب کنار درخت بود، مصداق چه کسانی میتواند باشد؟ معمولا"در فیلمها دیدهام کسانی که با یک شرایطی میمیرن همش توی همون صحنه گیر میکنن، ای کاش یکم مطلب رو همون موقع با زبانی دیگر باز میکرد، این طور حوصله مان هم سر نمیرفت
خب مثلا"، کاری که آن فرد انجام میداد، محبت به دیگران، پس چرا آخرش بدنش قرمز میشد و کرم میزد
یا مثلا"، فردی که بدنش از پازل بود و دانه آخرش جا نمیخورد
کل داستان میتوانست جالب باشد، چون طولانی بود، حوصله سر بود ومواردی مانند ایستادن دختر در کنار منزل و یا پسر که در حال خواندن کتاب کنار درخت بود، مصداق چه کسانی میتواند باشد؟ معمولا"در فیلمها دیدهام کسانی که با یک شرایطی میمیرن همش توی همون صحنه گیر میکنن، ای کاش یکم مطلب رو همون موقع با زبانی دیگر باز میکرد، این طور حوصله مان هم سر نمیرفت