نکته: این نظر محتوا را لو میدهد. اگر میخواهید با بیخبری داستان را بخوانید، این نظر را رویت نکنید:))
چیزی که مشهوده پختگی قلم هست! روایت داستان جذابه حال چه داستان واقعیت داشته باشه چه نداشته باشه...! هرچند خود من نمیتونم باور کنم این داستان واقعی باشه و این عدم باور به بخش دوم داستان برمیگرده! وقتی مبلها راه میرن و مغز متفکر دارن!
این بخش دوم هر از ترسناکی ماجرا زد همی حالت بچگونهای به داستان داد.
*شاید شما بگید من فقط واقعیت رو نوشتم...
توصیفات به حد مناسب بود و تنها نکته، عدم توصیف دوباره برای کاراکترها بود.
یعنی چی!؟ ببینید، ما ده تا کاراکتر داشتیم. 10 حجم زیادی برای ذهن هست و شاید اسامی هم یاد ما نمونه... پس بهتر بود این مشخصاتی ک برای کاراکترها استفاده شد، دوباره تکرار میشدند!
مثلا فلوور (اگه درست بگم اسمشو) دوباره تکرار شد که میانسالی هست بدنبال ارایش و پز دادن و...
در کل داستان کنجکاو کننده و جذابی بود!
خسته نباشید.
چیزی که مشهوده پختگی قلم هست! روایت داستان جذابه حال چه داستان واقعیت داشته باشه چه نداشته باشه...! هرچند خود من نمیتونم باور کنم این داستان واقعی باشه و این عدم باور به بخش دوم داستان برمیگرده! وقتی مبلها راه میرن و مغز متفکر دارن!
این بخش دوم هر از ترسناکی ماجرا زد همی حالت بچگونهای به داستان داد.
*شاید شما بگید من فقط واقعیت رو نوشتم...
توصیفات به حد مناسب بود و تنها نکته، عدم توصیف دوباره برای کاراکترها بود.
یعنی چی!؟ ببینید، ما ده تا کاراکتر داشتیم. 10 حجم زیادی برای ذهن هست و شاید اسامی هم یاد ما نمونه... پس بهتر بود این مشخصاتی ک برای کاراکترها استفاده شد، دوباره تکرار میشدند!
مثلا فلوور (اگه درست بگم اسمشو) دوباره تکرار شد که میانسالی هست بدنبال ارایش و پز دادن و...
در کل داستان کنجکاو کننده و جذابی بود!
خسته نباشید.