نظر شادی مرتضی پور برای کتاب قند تلخ

قند تلخ
شادی مرتضی پور
۱۳۹۸/۱۰/۱۰
30
منی روزه این رمانو خوندم اولش ک درباره ستاره ک تو نگاه سنگین صدرا یهو عاشق شده بود و قندو نگه داشته بود خیلی برام مسخره اومد ولی باز ادامه دادمش و تا وسطاش دیدم خیلی اوج گرف و بحثاشون و بیحیا بودن ستاره و جر وبحث با مادرشوهرش حرصمو درآورد ولیی چیزی ذهنمو درگیر کرده دعوایی ک صدرا و ستاره کردن بعد از سالگردازدواجشون سورپرایز ستاره چی بود؟همش فک میکردم ک ستاره حاملس و بعدشم سر خودخواهی سقط میکنه و سر همین دوباره میخاد زندگیه صدرا رو خراب کنه. ولی خب آخرش همچنان برام سوال بود
هیچ پاسخی ثبت نشده است.