جونگمین سیساله، نویسندهای جوانه که روزهای سختی را میگذراند. جونگمین خودشو در آپارتمانش زندانی میکنه و با کسی حرف نمیزنه. وقتی بالاخره از زندان شخصیاش به بیرون قدم میگذارد، به طور تصادفی سر از یک کارگاه سفالگری در میآورد. بوی خاک رس، نوری که از پنجرههای پر از گل و گیاه عبور میکنه، ک گربه دوستداشتنی و قهوهی شگفتانگیزی که هنرجویان در حال نوشیدند، حواس پنجگانهی جونگمین را بیدار میکنند و زخمهای او بعد از چند ماه، برای اولین بار شروع به التیام یافتن میکنند.
یون سومین در این دنیای ماشینزدهی شلوغ و پرهیاهو، خوانندگان کتابشو به یک کارگاه سفالگری گرم و روشن دعوت میکنه. کارگاه سفالگری سویو شاهدی بر لذت کاهش سرعت در دنیایی سریع، و ادای احترامی به هنر سرامیک و قدرت دوستی است.
یون سومین در این دنیای ماشینزدهی شلوغ و پرهیاهو، خوانندگان کتابشو به یک کارگاه سفالگری گرم و روشن دعوت میکنه. کارگاه سفالگری سویو شاهدی بر لذت کاهش سرعت در دنیایی سریع، و ادای احترامی به هنر سرامیک و قدرت دوستی است.