نظر زهره گل قامت برای کتاب صوتی اولین پاسپورت من

نویسنده به طور مختصر نوشته که ابتدا پدرش ظاهرا گم میشه ولی بعد معلوم میشه به فرانسه رفته. سالها از حمایت مالی مادرش که مربوط به ارث پدرشون هست استفاده میکنه و زمانی که مادر بزرگ متوجه میشه دیگه ثروتشون رو به پایانه، دیگه کمکی ارسال نمیکنه و پدر در محرومیت زندگی میکنه. سپس به سوئیس مهاجرت میکنه تا از رشته مهندسی که در آن تحصیل کرده برای کار در شرکت کامپیوتری آی بی‌ام استفاده کنه. بعد از مدتی مادرشون هم به سوئیس میره و برای او و برادرش درخواست پاسپورت میکنه. اونها هم به سوئیس میرن ولی برخلاف مادرشان که زبان فرانسه میداند، آن‌ها با این زبان بیگانه آشنا نیستن و حتی در مدرسه هم موفق به یادگیری زبان فرانسه نمیشن و از اجتماع و فرهنگ سوئیس بسیار فاصله دارن. به همین خاطر آن دو به استانبول برگردانده میشوند و دوباره با مادربزرگشان زندگی میکنن و سالها بعد او که نویسنده شده برای سفر به آلمان و معرفی کتابش اقدام به گرفتن پاسپورت جدید میکنه.