نظر مینا کریمی برای کتاب صوتی کیمیا؛ دختر مولانا

چیزی که من برداشت کردم از مطالعه رمان ملت عشق، کیمیا خاتون ودختر رومی این بود که در خوب بودن شمس ومولانا شک نیست، اما به عنوان یک مسلمان و در دنیایه مردانه خودشان آن ها انسانهایه بزرگ و پسندیده ایی بودن ولی زنان هیچ جایگاهی نزد انها نداشتن. در آن دوران زنها در حرمسراها محکوم به تحمل زندگی سختی بودن و ازدواج دختران کم سن و سال در خیلی از کشورها رواج داشته حتی در ایران ۱۰۰ سال قبل، ازداوج دختران کم سن و سال عرف جامعه بوده اما در دنیایه کنونی به آن کودک همسری می گوییم و کاری بسیار زشت وناپسند هست، هر چند در آن دوران دختران متفاوت بار می آمدند اما با توجه به همه این حقیقتها، زندگی و سرنوشت دختران و زنهابسیار غم انگیز ونا عادلانه و ظالمانه بود هدر هر سه کتاب حس انزجار و غم و اندوه بهم دست داد از ظلم به زنها و نادیده گرفته شدنشان سرنوشت کیمیا و کراخاتون بسیار متاثرم کرد و این سوال در ذهنم بوجود آمد که چرا انسانهایه بزرگی مثل مولانا و شمس با آن همه سیر وسلوک و خداشناسی باز هم این ظلم وبی عدالتی رو در مورد زن ها روا میداشتن و چرا شمس با وجود اینکه از عشق علا الدین به کیمیا خبر داشت و با توجه به تفاوت سنی فاحش میانشان، کیمیا را به همسری گرفت و این مساله بسیار روح و روان مرا آزارده کرد