نظر آذرخش برای کتاب خون بهای عشق

خون بهای عشق
آذرخش
۱۴۰۴/۰۸/۱۶
00
صرف نظر از ایرادات کتاب که ملال آورش کرد؛ موضوع داستانش خیلی خوب و قابل تأمله، بنظر بنده بهتره که بدور از جانبداری و هر گونه تعصب مطالعه بشه. امابیندیشیم افراط در هر امری نه تنها موثر نیست که چه انسانهایی رو گناهکار و بیگناه به نابودی کشونده. برخلاف اونچه که نویسنده ؛ تقدیر و پیشونی نوشت رو عامل مصائب میدونه اما باید گفت: نه تقدیر؛ که نادانی، فقر، غرور، اعتقادات خشک و رسوم کهنه، افراط و تفریط و پیروی کورکورانه، عوامل مصیبت بودن، حداقل در این کتاب. برای مثال این چه رسمیه که دختر و پسر با هم ازدواج کنند بدون کوچکترین شناختی از همدیگه و حتی بدون اینکه هم رو دیده باشن؟ چه اعتقادیه که مرد و زن طوری در اعمال دینی غرق بشن که دیگه همسر و فرزند به چشمشون نیان؟ اونهم چه طور تدینی! مریم و امثال مریم صرفا غرق در اعمال دین میشن که گناهشون بخشیده بشه! مریم عمل درستی انجام نداد و مستحق تنبیه بود، اما مسببش چی بود؟ کی بود؟ همه ی عمر هم زندگی رو به کام خودش و همه تلخ کرد و اطرافیانِ ظاهربین هم فقط زهد و تقواش رو دیدن! حالا مقایسه بشه با پدر و مادرِ آذر که متعادل بودن، چرا یک پدر و مادر باید بقدری ناتوان، تندرو، خشک اخلاق و دور از دسترس باشن که پسر یا دخترشون همه چی رو نادیده بگیرن و به فرار فکر کنن؟ یا مجبور بشن به غریبه پناه ببرن! هیچ جای جبرانی هم نمیذارن براشون. نمونه شون هم که بیشماره. مهدی و اعمالش منفور بودن و تاوان اشتباهاتشو داد اما با شناختی که از مردان و ذاتشون داریم (ذاتِ طبیعیِ خلقتشون) نباید بهش حق داد دچار همچین اشتباهی بشه؟ نادیده نگیریم ملاحظه کاریها و وجدان داریشو در قبال مریم. میشه به تک تک شخصیتها و اعمالشون فکر کرد و نتیجه گیری کرد و آموخت. سپاس.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.