«داستان خیلی زیرپوستی و عمیقه. چیزی که خیلی منو جذب کرد، اینه که با اینکه شخصیتها دارن دربارهی یه موضوع خیلی مهم و حساس صحبت میکنن، هیچوقت اسم اون موضوع رو به زبون نمیارن.
فقط از طریق کنایهها، سؤالها و جوابهای دوپهلو (مخصوصاً اون قسمت که مرد میگه "یه عمل سادهست")، خواننده خودش متوجه بار سنگین قضیه میشه. همینگوی با کمترین کلمات، بیشترین حس رو منتقل میکنه؛ انگار یه کوه یخ که فقط نوکش از آب بیرونه. این سبک گفتگوی خاموش، نشوندهندهی تنهایی و فاصلهایه که بین این دو نفر افتاده، حتی وقتی کنار همن.»
فقط از طریق کنایهها، سؤالها و جوابهای دوپهلو (مخصوصاً اون قسمت که مرد میگه "یه عمل سادهست")، خواننده خودش متوجه بار سنگین قضیه میشه. همینگوی با کمترین کلمات، بیشترین حس رو منتقل میکنه؛ انگار یه کوه یخ که فقط نوکش از آب بیرونه. این سبک گفتگوی خاموش، نشوندهندهی تنهایی و فاصلهایه که بین این دو نفر افتاده، حتی وقتی کنار همن.»