نظر احمدی برای کتاب صوتی قصه رستم

قصه رستم
ارسلان رسولی عمارلویی، محمد ولیان
۸۵۰ رای
احمدی
۱۴۰۴/۰۷/۱۴
با سلام و درود رستم تا به آن روز زندگی خوبی را می‌گذراند. او با همسر دوست‌داشتنی‌اش، «نازبانو» در روستای محل زندگی‌شان روزگار می‌گذراندند و از طریق دامداری معیشت خود را تأمین می‌کردند. اما یکی از روزها، روزگار روی دیگر خود را به آن‌ها نشان داد و نازبانو بیمار شد. حال او هر روز بدتر از قبل می‌شد و آن‌ها پول کافی برای هزینهٔ درمان نداشتند... ارسلان رسولی کتاب صوتی قصه رستم را به این شکل آغاز کرده است.
در ادامه رستم به این فکر می‌افتد که گاوهایش را بفروشد و با پول فروش آن‌ها هزینهٔ درمان همرسش را پرداخت کند. یکی از روزها رستم به پیشنهاد یکی از اطرافیانش تصمیم می‌گیرد به حرم امام رضا (ع) برود از او شفای همسرش را بخواهد. اما در آن جا اتفاق عجیبی برایش می‌افتد و تجربیات جالبی را پشت سر می‌گذراند...
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟