نحوه رمزگشایی حکایتهای مثنوی معنوی به نظر من مولانا در داستانهایش نماد منطقیون را توجه آنها به جزییات و عواقبی که از توجه به جزییات میبینند است و نماد صوفیان توجه به شفافیت و صداقت میداند! مثلا در داستان موسی و شبان موسی به جزییات توجه میکند و شبان شفافیت و صداقت دارد! در طوطی و بازرگان طوطی هندی شفافیت و صداقت دارد و بازرگان به جزییات توجه میکند! در داستان وزیر یهودی و ۱۲ پادشاه مسیحی، مسیحییان به جزییات توجه دارند و وزیر یهودی به صداقت و شفا فیت! و این در روند تمام داستانهای این کتاب جالب است! و احتمالا مولانا شرط رسیدن به موفقیت را رسیدن به شفافیت و صداقت در اعمال انسانی میدید و میدانست! البته من از حکایتهای دیگر کتابهای عرفانی ایرانی مثلا عارفانی مانند سنایی، عطار و یا جامی که کتابش را با نیت مثنوی مولانا سرود آیا آنها هم به همین ترتیب شفافیت و صداقت را در مقابل توجه به جزییات قرار داده بودند؟! یا به عوامل دیگری توجه داشتند؟! البته یک نکته دیگر هم که من چون الان متن دقیق داستانهای مثنوی معنوی ندارم که قابل بررسی است این است که آیا مولانا برای شفافیت و صدافت مکانیسم خاصی هم در داستانهایش نشان داده است یا نه
بعد خوندن ملت عشق عاشق شمس و مولوی شدم نثر فوق العاده روان مولوی آدم رو وادار به خوندن شعراش میکنه
🔹مولانا میگه: 🔹دیدهای دلال بی مدلول؟ هیچ 🔹 🔹تا نباشد جاده نبود غول هیچ 🔹 🔷ترجمه: اگر میخوای با هیچ مشکل و سختی و غولی رو به رو نشی تنها راهش اینه که هیچ مسیر و هدفی انتخاب نکنی، اگر مسیری انتخاب میکنی سختیای خودشو داره 😊، هر علتی معلولی داره (دلال و مدلول در شعر) اگه معلول رو نمیخوای علت هم نباید بخوای پس
بعد خوندن ملت عشق عاشق شمس و مولوی شدم نثر فوق العاده روان مولوی آدم رو وادار به خوندن شعراش میکنه
🔹مولانا میگه: 🔹دیدهای دلال بی مدلول؟ هیچ 🔹 🔹تا نباشد جاده نبود غول هیچ 🔹 🔷ترجمه: اگر میخوای با هیچ مشکل و سختی و غولی رو به رو نشی تنها راهش اینه که هیچ مسیر و هدفی انتخاب نکنی، اگر مسیری انتخاب میکنی سختیای خودشو داره 😊، هر علتی معلولی داره (دلال و مدلول در شعر) اگه معلول رو نمیخوای علت هم نباید بخوای پس