اسپویل:
کتاب روایت خانواده ایی است که به کسب و کاری عجیب مشغولند. مغازه ایی دارند که در آن آلات خودکشی می فروشند. شغلی خانوادگی و به نوعی موروثی. اما پسر سوم خانواده که گویی ماموریتی پنهان و درونی دارد، کم کم می کوشد تا از راه هایی کودکانه و معصوم روی اعضای خانواده خودش، جو مغازه و همینطور روحیه مشتریان اثرهای مثبت کوچک بگذارد و موفق هم می شود. او امید را بازمی گرداند و در انتهای داستان می میرد. گویی که ماموریت خود را به انجام رسانده و به انتخاب خودش آن ها را ترک میکند. کتاب طنز گروتکس است و روایتگر افسردگی و دلمردگی انسان مدرن امروزی است. موضوع جدیدی نیست اما ژان تولی آن را با خط داستانی جدیدی مطرح می کند. جالب است و ارزش خواندن دارد. روایت آقای هوتن شکیبا را هم دوست داشتم.
کتاب روایت خانواده ایی است که به کسب و کاری عجیب مشغولند. مغازه ایی دارند که در آن آلات خودکشی می فروشند. شغلی خانوادگی و به نوعی موروثی. اما پسر سوم خانواده که گویی ماموریتی پنهان و درونی دارد، کم کم می کوشد تا از راه هایی کودکانه و معصوم روی اعضای خانواده خودش، جو مغازه و همینطور روحیه مشتریان اثرهای مثبت کوچک بگذارد و موفق هم می شود. او امید را بازمی گرداند و در انتهای داستان می میرد. گویی که ماموریت خود را به انجام رسانده و به انتخاب خودش آن ها را ترک میکند. کتاب طنز گروتکس است و روایتگر افسردگی و دلمردگی انسان مدرن امروزی است. موضوع جدیدی نیست اما ژان تولی آن را با خط داستانی جدیدی مطرح می کند. جالب است و ارزش خواندن دارد. روایت آقای هوتن شکیبا را هم دوست داشتم.