نظر مهدی هادی پور برای کتاب به امید دل بستم

به امید دل بستم
مهدی هادی پور
۱۴۰۴/۰۵/۱۳
00
کتاب ملایم و احساسی ای بود. گتاب فوق العاده بود. قلم نویسنده انقدر قوی بود که حتی آدم گریه اش هم میگیره. کتاب نشون میده که درسته ممکنه بمیریم، اما تا وقتی که زنده هستیم، بیا خوشحال باشیم. نویسنده همه چیز رو متفاوت بیان کرد. در داستان شخصیت ها دزدی میکنن، مثلا سیگار میدزدن! ولی وقتی به بالا پشت بوم میرن سیگار رو مصرف نمیکنن، بلکه فقط سوختنش رو تماشا میکنن. این به نظر من یعنی گاهی کاری که انجام میدیم شاید شبیه به بقیه باشه ولی نیت ها ممکنه متفاوت باشه. فداکاری عشق و زمان و خانواده ودوستان خوب، چیزی که خواننده برای شخصیت ها در طی داستان میخواد. پایان خاص بود و خود کتاب هم غمگین. شخصیت ها افرادی بودن که در واقعیت هم حضورت دارن، سونی شخصیتی بود که با خوشحالی درد هاش رو پنهون میکرد و از بقیه مراقبت میکرد. سم فردی بود که از همه بابت احساسات فاصله میگرفت چون میترسید درد های بیشتری احساس کنه. سی فردی بود که پوچی رو از کودکی حس میکرد و وقتی با نئو آشنا شد، رنگ و زندگی رو چشید. هیکاری فردی بود که راهی برای خلاصی از درد هاش پیدا نمیکرد و این باعث میدش به خودش آسیب بزنه. نئو هم شخصیتی بود که اغلب افراد در زندگی خودشون هستن. شخصی که تلاش میکرد مورد تائید باشه، و نتونست که باشه، و پذیرفت خود واقعیش رو. هرچند که سونی پایان غم انگیزی داشت اما قبل از مرگش، کاری که میخواست رو کرد. هرچند سی میدونست که ممکنه بمیره اما عشقش به نئو رو ابراز کرد و ریسک عمل رو پذیرفت. نئو میدونست بعد سی نمیتونه دووم بیاره حتی با اینکه خانواده سی پشتش بودن! اما نئو فقط سی رو میخواست. هرچند سم وجود نداشت اما دلیل بر این نبود که نیست! و هرچند هیکاری ذر رنج بود اما بازهم میخندید. نویسنده هرچند غمگین اما حقیقت زندگی آدم ها رو به تصویر کشید!
هیچ پاسخی ثبت نشده است.