سلام و عرض ادب و احترام؛ این داستان از رمانهای نویسندهٔ مشهور دکینز میباشد که در زمان خود با اثرهای خود جهان را در تلاطم انداخت. این داستان در اصل رمان کوتاه شدهای است از دخترکی به نام نِل؛ دخترک یتیم است و و تنها با پدربزرگش زندگی میکند. پدربزرگش یک مغازهٔ قدیمی و خاک گرفتهای دارد که تنها داراییهای آن است؛ زیرا در قمار داراییهای خود را از دست داده است. البته پدربزرگ دلی مهربان دارد و چون میداند که از این دنیا رفتنی است میخواهد برای نل، نوهٔ عزیزش سرمایهٔ هنگفتی ذخیره کند که از نظر او این سرمایه فقط از بردن در قمار به دست میآید. مدتی بعد پدربزرگ به پولی برای قمار کردن نیاز داشت؛ بنابراین مجبور شد به فردی که به مردم پول میدهد ولی بعد آن پول را با کلی سود از مردم میگیرد دست به دامن شود و...
داستان زیبایی بود؛ اما در آخر کمی غم انگیز بود؛ البته تو داستان هم اشاره شد که هر داستانی پایان خوش ندارد. با تشکر از کتابراه عزیز و گرامی. 🌹♥️
داستان زیبایی بود؛ اما در آخر کمی غم انگیز بود؛ البته تو داستان هم اشاره شد که هر داستانی پایان خوش ندارد. با تشکر از کتابراه عزیز و گرامی. 🌹♥️