سلام و سپاس فراوان از کتابراه، یار همیشگی.
از گوینده کتاب سرکارخانم مرچان شهنازی فر که با صدای بسیار گرم و دلنشین و با اجرای زیباشون لذت شنیدن و خواندن این کتاب زیبا رو صد چندان کردند.
بنظرم کتاب بسیار خوب، سرگرم کننده، هیجان انگیز و حتی آموزنده بود که بخشی از آن به روایت زندگی و سرنوشت انسانها در طول جنگ جهانی دوم اشاره داشت و اینکه انسانها بسته به شرایط تصمیمات کاملا متفاوتی میگیرند (تصمیم متفاوت عمه نلی و لدیا، یکی پی استقلال میرود و دیگری ماندن با عشق جدید زندگیش را ترجیح میدهد.) تجربه موقعیتهای کاملا متضاد برای زن داستان (ثروت و شهرت و بعد فقر و نداری)، پذیرش، تمایل به تغییر شرایط موجود، جرات تصمیم گیری، صبورانه رفتار کردن، در لحظه زیستن و آموختن و یادآوری به خود که زندگی چیزی جز لذت بردن از چیزهای کوچک نیست. تلاش و صبوری مادری که تا لحظه آخر اجازه نمیدهد دخترش ذهنیت بدی از پدرش که دیگر در میان آنها نیست داشته باشد. خونگرمی، مهربانی، سادگی و صداقتی که میان اهالی آن روستا که از قضا ظاهرا اغلب مهاجر بودند و حمایت آنها از غریبههای تازه وارد که این روستا را به یکی از مکانهای امن دنیا تبدیل میکرد و خواننده داستان آرزو میکرد کاش در دنیای واقعی هم چنین جایی بود.
از گوینده کتاب سرکارخانم مرچان شهنازی فر که با صدای بسیار گرم و دلنشین و با اجرای زیباشون لذت شنیدن و خواندن این کتاب زیبا رو صد چندان کردند.
بنظرم کتاب بسیار خوب، سرگرم کننده، هیجان انگیز و حتی آموزنده بود که بخشی از آن به روایت زندگی و سرنوشت انسانها در طول جنگ جهانی دوم اشاره داشت و اینکه انسانها بسته به شرایط تصمیمات کاملا متفاوتی میگیرند (تصمیم متفاوت عمه نلی و لدیا، یکی پی استقلال میرود و دیگری ماندن با عشق جدید زندگیش را ترجیح میدهد.) تجربه موقعیتهای کاملا متضاد برای زن داستان (ثروت و شهرت و بعد فقر و نداری)، پذیرش، تمایل به تغییر شرایط موجود، جرات تصمیم گیری، صبورانه رفتار کردن، در لحظه زیستن و آموختن و یادآوری به خود که زندگی چیزی جز لذت بردن از چیزهای کوچک نیست. تلاش و صبوری مادری که تا لحظه آخر اجازه نمیدهد دخترش ذهنیت بدی از پدرش که دیگر در میان آنها نیست داشته باشد. خونگرمی، مهربانی، سادگی و صداقتی که میان اهالی آن روستا که از قضا ظاهرا اغلب مهاجر بودند و حمایت آنها از غریبههای تازه وارد که این روستا را به یکی از مکانهای امن دنیا تبدیل میکرد و خواننده داستان آرزو میکرد کاش در دنیای واقعی هم چنین جایی بود.