بدون اسپویل
یکی از بهترین کتاب‌های مک فادن و به شدت جذاب. یکی از نقاط قوتش اینه که در طول داستان جذابیت حفظ میشه و بعضی نقاط به اوج میرسه هر چند مثل بقیه داستان‌های مک فادن بعضی وقت‌ها غیر منطقی میشه اما این ایراد کاملا قابل چشم پوشی هست. در کل پیشنهاد میکنم بخونید و به نظرات منفی هم زیاد توجه نکنید ترجمه هم خوب بود
*خطر اسپویل*
در واقع داستان در انتها میخواد نشون بده که دیوید هم به سرنوشت مادرش دچار میشه، چون میدونیم مونیکا هم به فرزند خوندگی گرفته شده بود و عاشق اون پتو بود، در واقع در انتهای داستان هم دیوید دقیقا همین وضعیت رو داره و این نشون دهنده تکرار شدن داستانه، یک دلیل دیگه هم اینه که گرتی مثل مونیکا مشکل روانی داشت و نشون میده این مشکل احتمالا ارثیه. اما در کل تصمیم گیری بابت سرنوشت به خواننده واگذار میشه و یک پایان باز رو نشون میده که خیلیا درست متوجهش نشدن.
اما یک چیزایی درست توضیح داده نمیشه مثلا اینکه چرا ابی انقدر از رئیسش متنفر بود؟ یا چرا با وجود این همه شک گوشی سم رو نگشت؟ یا اینکه فراموش کردن تاریخ‌ها و اشتباهات سر کارش اثر شیشه بود یا مونیکا عمدا تقویمشو دستکاری میکرد؟
یک سوالم که پیش میاد این بود چرا گرتی به هل داده شدن اعتراف کرد در صورتی که چیزی نمیگفت بهتر بود؟
اما در کل همه اینا باعث نمیشه امتیازی کم کنم
یکی از بهترین کتاب‌های مک فادن و به شدت جذاب. یکی از نقاط قوتش اینه که در طول داستان جذابیت حفظ میشه و بعضی نقاط به اوج میرسه هر چند مثل بقیه داستان‌های مک فادن بعضی وقت‌ها غیر منطقی میشه اما این ایراد کاملا قابل چشم پوشی هست. در کل پیشنهاد میکنم بخونید و به نظرات منفی هم زیاد توجه نکنید ترجمه هم خوب بود
*خطر اسپویل*
در واقع داستان در انتها میخواد نشون بده که دیوید هم به سرنوشت مادرش دچار میشه، چون میدونیم مونیکا هم به فرزند خوندگی گرفته شده بود و عاشق اون پتو بود، در واقع در انتهای داستان هم دیوید دقیقا همین وضعیت رو داره و این نشون دهنده تکرار شدن داستانه، یک دلیل دیگه هم اینه که گرتی مثل مونیکا مشکل روانی داشت و نشون میده این مشکل احتمالا ارثیه. اما در کل تصمیم گیری بابت سرنوشت به خواننده واگذار میشه و یک پایان باز رو نشون میده که خیلیا درست متوجهش نشدن.
اما یک چیزایی درست توضیح داده نمیشه مثلا اینکه چرا ابی انقدر از رئیسش متنفر بود؟ یا چرا با وجود این همه شک گوشی سم رو نگشت؟ یا اینکه فراموش کردن تاریخ‌ها و اشتباهات سر کارش اثر شیشه بود یا مونیکا عمدا تقویمشو دستکاری میکرد؟
یک سوالم که پیش میاد این بود چرا گرتی به هل داده شدن اعتراف کرد در صورتی که چیزی نمیگفت بهتر بود؟
اما در کل همه اینا باعث نمیشه امتیازی کم کنم