«این کامنت حاوی کمی اسپویل داستان است»
من برای جلد اول نظرم رو نوشتم و عنوان کردم باهمه خوبی و بدیهای کتاب مشتاقانه دنبال مطالعه باقی جلدهای کتاب هستم، تا الان که جلد دو و سه رو تموم کردم یه سری موضوعات رو دوست داشتم دوباره عنوان کنم، اول از همه ممنون از نویسنده عزیز که کتابی در این ژانر به این زیبایی نوشتند اما یه سری نقدهای کوچیک دارم که راجب شخصیت پردازی کارکترهای داستانه، من متوجهام که فالی باید نقش یک دختر سر به هوا و شیطون رو داشته باشه ولی انتظار داشتم بعد از اون همه داستانی که پیش اومد با فالی برخورد جدی تری بشه که پرفسور تارا میخواستن کمی انجام بدن ولی باز هم به نظر من به اندازه کافی نبود و یا تغییری در رفتار خود فالی به خاطر کاری که انجام داده بود صورت بگیره ولی فرقی با قبلش نکرده بود، راجب کیارش، فداکاری که در داستان داشت فداکاری بسیار قشنگی بود اما با فداکاری اول فکر میکنم نقش پررنگی در ذهن خواننده ایجاد کرده و نیازی نبود که فداکاری دوم داستان هم باز به پای کیارش نوشته بشه. در اخر راجب تینا، من در جلد اول هم نوشتم که (دوست داشتم به این شخصیت بیشتر پرداخته میشد اما شاید در جلدهای بعدی این اتفاق افتاده باشه) اما تا این جلد متاسفانه هیچ نقشی نداشت و عملا در کل این ماجراجویی نقش دیالوگی ساده یا درحال تعجب کردن و ترسیدن بود و ژولیت نقش خیلیی پر رنگ تری داشت که خب من از هوش و رفتار تینا که در جلد اول بود انتظار بیشتری داشتم.
من برای جلد اول نظرم رو نوشتم و عنوان کردم باهمه خوبی و بدیهای کتاب مشتاقانه دنبال مطالعه باقی جلدهای کتاب هستم، تا الان که جلد دو و سه رو تموم کردم یه سری موضوعات رو دوست داشتم دوباره عنوان کنم، اول از همه ممنون از نویسنده عزیز که کتابی در این ژانر به این زیبایی نوشتند اما یه سری نقدهای کوچیک دارم که راجب شخصیت پردازی کارکترهای داستانه، من متوجهام که فالی باید نقش یک دختر سر به هوا و شیطون رو داشته باشه ولی انتظار داشتم بعد از اون همه داستانی که پیش اومد با فالی برخورد جدی تری بشه که پرفسور تارا میخواستن کمی انجام بدن ولی باز هم به نظر من به اندازه کافی نبود و یا تغییری در رفتار خود فالی به خاطر کاری که انجام داده بود صورت بگیره ولی فرقی با قبلش نکرده بود، راجب کیارش، فداکاری که در داستان داشت فداکاری بسیار قشنگی بود اما با فداکاری اول فکر میکنم نقش پررنگی در ذهن خواننده ایجاد کرده و نیازی نبود که فداکاری دوم داستان هم باز به پای کیارش نوشته بشه. در اخر راجب تینا، من در جلد اول هم نوشتم که (دوست داشتم به این شخصیت بیشتر پرداخته میشد اما شاید در جلدهای بعدی این اتفاق افتاده باشه) اما تا این جلد متاسفانه هیچ نقشی نداشت و عملا در کل این ماجراجویی نقش دیالوگی ساده یا درحال تعجب کردن و ترسیدن بود و ژولیت نقش خیلیی پر رنگ تری داشت که خب من از هوش و رفتار تینا که در جلد اول بود انتظار بیشتری داشتم.