نظر 📚 طاها احمدی 📚 برای کتاب صوتی قاب

قاب
📚 طاها احمدی 📚
۱۴۰۴/۰۳/۰۹
01
سلام و عرض ادب خدمت همهٔ ایرانیان. این داستان صوتی در هفت دقیقه ضبط شده است که شاید کوتاه به نظر بیاید؛ ولی بیانگر تمام جزئیات هست. داستان راجب زنی است که بخاطر خانواده و شوهر و بچه هایش از خواسته ها و آرزو های جوانی اش می گذرد. آن زن با اینکه در دانشگاه قبول شده بود به دانشگاه نرفت تا در کنار خانواده اش باشد و کار های خانواده اش را در خانه انجام دهد. او حدود ۲۰ سال زحمت می کشد؛ اما در نهایت شوهرش به او می گوید دستت مثل کلفت ها سیاه و بی ریخت شده. از طرفی شوهرش به زنانی که دلربایی میکنند و دست به هیچ کاری نمیزنند و از نظر او شیطون بلا هستند توجه می کند و به زن خود عشق نمی ورزد. این قضیه ادامه پیدا می کند تا زمانی که در جیب لباس شوهرش قبض تلفن زن همسایه را می بیند. همان زنی که از دسته زن های شیطون بلا و دلربا بود. نکته این داستان این هست که به زنانی که از خواسته های خود بخاطر خانوادهٔ خود گذشته اند کم توجهی می شود و حتی در بعضی مواقع از چنین زنان طلبکار هم می شوند. به نظر من چنین زن هایی که به خانوادهٔ خود اهمیت می دهند از هزاران هزار زنانی که فقط به دنبال توجه و علایق خود هستند بهترند. با تشکر از برنامهٔ کتابراه عزیز. 🌹💯🕊️
هیچ پاسخی ثبت نشده است.