نظر 📚 طاها احمدی 📚 برای کتاب انگور فرنگی

انگور فرنگی
📚 طاها احمدی 📚
۱۴۰۴/۰۳/۰۸
00
با سلام خدمت شما دوستان عزیزم و کتابراه عزیز . متن این کتاب در ۶ صفحه نوشته شده است. داستان راجب دامپزشکی است که از گذشتهٔ خود و برادرش سخن می گوید. او می گوید که برادرش در زمان جوانی کارمند دولت شد و حقوق زیادی دریافت نمی کرد با این حال در آخر با زنی پیر و پولدار ازدواج کرد که زیبا هم نبود. آن زن را آنقدر اذیت کرد که چند روز بعد مُرد و تمام ثروتش به او رسید و با آن ثروت ویلا باغی بزرگ خرید و فقط می خورد و می خوابید و حتی از مردن آن زن ذره ای ناراحت نبود؛ بلکه شاد هم بود؛ اما من در خانهٔ ای روستایی زندگی کردم و با اندک حُطام دنیا در نهایت شادی و لذت در عین سادگی زندگی کردم. در آخر نویسنده می گوید «خداوندا گناهان ما را ببخش.» این داستان چندین معنی و مفهوم داره: اول اینکه «لازم نیست در بهترین مکان دنیا زندگی کرد تا شاد بود و با خانه ای قدیمی و روستایی نیز می توان شاد بود و لذت برد.» دوم اینکه «حتما پولدار شدن موفقیت نیست.» سوم اینکه «افراد جاه طلب احساسات را در قلب خود از بین می برند و بی احساس می شوند.» در کل داستان زیبایی بود؛ اما به دلیل کمی غلط املایی و همچنین به کار بردن کلمات سنگین یک امتیاز کم می کنم. با تشکر از کتابراه و شما دوستان خوبم. 🌹🕊️
هیچ پاسخی ثبت نشده است.