نظر پونه برای کتاب پدرخوانده

پدرخوانده
ماریو پوزو، حبیب الله شهبازی
۵۱۴ رای
پونه
۱۴۰۴/۰۲/۲۴
این کتاب به بیان نوعی وحشیگری و بدخویی در انسان می‌پردازد که درجات مختلفی هم دارد. کسی که در مواقعی درنده خو است و مرتکب قتل می‌شود لزوما همیشه این طور نیست، او هم ادم است، نیازهایی دارد، خشم و قدرت و سیاست، هدف و هزار چیز پیچیده. حتی خلافکارها هم بی جهت آدم نمی‌کشند. آدمی میتواند به اصولی پایبند باشد یا در شرایطی از آن‌ها دست بکشد. خلافکارها از سیاره مریخ نیامده اند، آدم‌هایی مثل خودمان هستند منتهی اراده و استعداد و هوش و نبوغ شان را در مسیر غلط گذاشته‌اند. موفقیت لزوما به معنای انسان بهتر بودن نیست. انسان خوبی بودن واقعا معنیش چیست؟ چه کسی تعیین میکند که چه کسی خوب و چه کسی بد است؟ این کتاب اعتقادات مرا به چالش کشید. این آدم‌ها با وجود انجام کارهای شیطانی ادعا می‌کنند به مسیحیت معتقدند، خب من نمی‌دانم شاید اعتقاد دارند اما عمل نمی‌کنند من نمیدانم... به هر حال این اشاراتش به دین و مسیحیت مرا عصبانی می‌کند، چطور ییشود هم دین داشت و هم تا این حد مرتکب جنایت شد؟ ولی خب ظاهرا خلافکارها هم برای خودشان حد و حدودی دارند و انسانیت در آن‌ها هنوز از بین نرفته، اما خدای من... اگر دست از اعتماد به خدا برداریم و برویم سمت مسیر شیطان کارمان به کجاها که نمی‌کشد. ناراحتی من از این است که آن آدم‌ها ما باهاشان ارنباط می‌گیریم، این شخصیت‌ها و احساسات شان برایمان مهم می‌شود، بعد یک نفر می‌آید و خیلی راحت می‌کشدشان. خب دردناک است. از طرف دیگر افرادی مورد اعتماد و حتی دوست داشتنی برای یکدیگر در زمانی برای قتل هم کار می‌کنند، این‌ها وحشتناک نیست؟ این انسان چرا اینقدر موجود عجیبی ست؟ کاملش نخواندم. نتونستم تحملش کنمدر مذاکره احساسات کنترل کنترل کنید و فقط منطق بیارید، و دیگر انکه بخشیدن خود مهمه.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟