نظر فریبا نوروزی برای کتاب اتاقی برای مهمان

اتاقی برای مهمان
فریبا نوروزی
۱۴۰۴/۰۲/۱۳
10
هیچکس در ناخوشایندی تجربهی بیماری شکی ندارد اما تماشای رنج عزیزان و بیماری کسی که دوستش داری و گذشتهای با او داشتهای بسیار ناخوشایندتر است. هلن مادربزرگی است باحوصله و کدبانو و البته اهل هنر و ادبیات که دیوار به دیوار دختر و نوههایش زندگی میکند و حالا خانهاش را مهیای ورود مهمانی میکند. مهمانی که غریبه نیست. دوستش نیکولاست. رفیق چندینوچندسالهاش که پس از سالها سبک زندگی هیپیگونه و فارغ از قیدوبند ازدواج و بچه و خانواده متوجه شده به سرطان روده مبتلاست و حالا تصمیم گرفته برای ادامهی بخشی از روند درمانش از سیدنی به ملبورن بیاید. هلن هر چیزی را که فکر میکند به آرامش و بهتر شدن حال نیکولا کمک میکند فراهم میآورد. ملحفههای صورتی کمرنگ برای تقویت روحیهاش، قالیچهای ایرانی با طرحی از شکوفههای گلبهی و برگهای سبز روشن و اتاقی آفتابگیر و بینهایت ملحفهی سفید و تمیز برای شبهای بلندی که میداند قرار نیست آرام و بیدردسر بگذرند. روز موعود فرا میرسد و هلن برای استقبال از دوستش به فرودگاه میرود.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.