نظر طیبه توانگر برای کتاب سیذارتا

سیذارتا
هرمان هسه، امیرفریدون گرگانی
۱۱۳ رای
طیبه توانگر
۱۴۰۳/۱۲/۱۳
کلمه «سیذارتا» در زبان سانسکریت یعنی کسی که به هدفش رسیده و البته هسه در این داستان مسیری را برای شخصیت داستانش نشان می دهد که همان سیذارتا ست. این داستان نیز همچون سایر داستان های این نویسنده بزرگ آلمانی به خود شناسی و معرفت شناسی می پردازد و اینکه قدرت درون انسان تا چه حدی است. هرمان هسه در این داستان هیچ مسیری را به خواننده خود نشان نمی دهد و اساساً منکر هر آموزه خود شناسانه است و بالاتر از آن به کلی منکر هر آموزشی در خودشناسی و معرفت شناسی است او می گوید دانش محدود است و در محدودیت هر چیزی که آموزش داده شود به بیراهه خواهد رفت او معتقد است برای شناختن باید زیستن را آموخت و مادامی که زیستن را نیاموزیم شناخت حاصل نمیشود و عدم شناخت اضطراب را به همراه دارد، او می گوید بهترین معلم انسان هستی است و بهترین کلاس درس زندگی. سیذارتا برهمن زاده ای است که از خانواده خود دست می کشد تا شناخت حاصل کند او مدتی مرتاض می شود و بعد تحت تعالیم بودا قرار می گیرد و بعد از آن عاشق یک زن زیبا به نام کامالا میشود، او از خانواده، مرتاض ها، بودا، کامالا و... عبور می کند بازرگان می شود قمار باز می شود و در نهایت قایقرانی می کند اما در نهایت هر کدام از اینها را رها می کند
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟