نظر شهلا سادات حسینی برای کتاب صوتی خیابان

خیابان
شهلا سادات حسینی
۱۴۰۳/۱۱/۲۷
00
قصه بسیار غمانگیز ودرباره خودخواهی و بیتوجهی آدمها در جامعه میگفت آدمهایی که مثل آن خانم موبایل بدست امروزی که به فکر خودش بود چه متولی امامزاده که به فکر شستن خون بود وچه زباله گرد که دنبال کوله آن مرد ژنده پوش بود و چه بچهای که پشت پراید قائم شده بود ومنتظر فرصت هرکدام فقط به فکر خودشان بودندوهیچ حس ترحم و انسانشناسی در وجود خودشان نداشتند وفکر نمیکردند. شاید این اتفاق برای خودشان وعزیزانشان بیفتددر کل داستان تامل برانگیزی بود
هیچ پاسخی ثبت نشده است.