نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب بلوتوث (داستانی کوچک برای کودکان سرطانی)

بلوتوث (داستانی کوچک برای کودکان سرطانی)
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۱۱/۲۰
00
داستان در مورد کودکان سرطانی و مریض بود که همه آنها در یک بیمارستان مخصوص بودند و ماهان دختری به نام ماهور داشت که در همان بیمارستان بود ماهان و زنش مهسا با هم تفاهم نداشتند و از یکدیگر جدا شده بودند اما هر دو دخترشان را بسیار دوست میداشتند و قرار بود که عمل شود و برای اینکه پول عمل را تهیه کند تلاش بسیاری کرد و سرانجام آخرین داراییش یعنی ماشینش را فروخت تا بتواند پول عمل را جور کند. ماهان که فلوت زن خوبی بود و با آن آهنگهای زیادی بلد بود به اتاق بچههای مریض آمده بود تا فلوت بنوازد و دخترش همراه با آن شعر میخواند بچهها با شنیدن چنین آهنگ زیبای شاد میشدند و هماهنگ با آن سرود میخواندند این باعث شد که روحیه آنها خوب شود عدهای از دکترها و پرستارها از این صحنه زیبا فیلم گرفتن و اشک ریختن و از ماهان خواستند که به این کارش ادامه دهد. یکی از بچههای مریض به نام شادی که قرار بود عمل شود اما به خاطر اینکه پدر و مادرش نتوانستند پول عمل را جور کنند کنسل شد ماهان وقتی این موضوع را فهمید به مدیر گفت که پنهانی پول عمل ماهور را به شادی بدهند تا اول او عمل شود. اول شادی را عمل کردند و موفقیت آمیز و ماها نمیدانست پول عمل ماهور را چه جوری به دست بیاورد یک روز متوجه شد که فیلمی در بین بلوتوث بین گوشیها رد و بدل میشود یکی از دوستان به او زنگ زد و گفت که فیلم از تو پخش شده که در آن بچههای سرطانی رود میخوانند. مردم تحت تاثیر قرار گرفتند و کمکهای مردمی افزایش پیدا کرد و باعث شد که همه آنها توانند با آن کمک هزینهها درمان شود.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.