نظر 📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦ برای کتاب صوتی سه روز مانده به شهریور

سه روز مانده به شهریور
ناهید سامانی، مهدی رضایی
۲۱۹ رای
📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦
۱۴۰۳/۱۱/۱۷
داستان در زمان انقلاب بودکه پسری برای دوستش جابر که در نانوایی کار می‌کند و کسی را ندارد غذای سحری می‌برد جابر در حال نماز بود آن هم روی چپیه پدرش که مرده او عراقی بود می‌خواست به عراق برگردد تا مادرش را پیدا کند. آن‌ها جز انقلابیون بودند و در تظاهرات شرکت می‌کردند پسر به جابر گفت که فردا شب به سینما برویم و او هم قبول کرد اما فردا شب پدر پسر اجازه نداد که پسرش به سینما برود و گفت که ماه رمضان است و دیدن فیلم‌ها گناه است اما پسر گفت که فیلم بدی نیست اما پدر اجازه نداد. و جابر سر قرار تنها شد. بعد از آن روز خبر رسید که سینما به دست منافقان منفجر شده و عده زیادی سوختند از جمله جابر هنوز هم عکس مادر جابر در جیب لباسش بود. داستان قشنگی بود اما اینکه آن‌ها سیگار می‌کشیدند اصلاً جالب نبود من نمی‌دونم چرا سیگار را جز تفریحات به حساب می‌برند در صورتی که هیچ لذتی ندارد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟