نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب صوتی سل

سل
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۱۱/۱۰
00
لطفاً در مورد یک مربی آموزش صعود کوه بود که به شاگردش که یک دختر بود آموزش بالا رفتن از کوه را یاد میداد اما انگار دختر شاگردش از او خوشش نمیآمد و مدام به او طعنه میداد که آیا تا به حال اتفاقی برای شاگردانش افتاده یا نه. و مربی یاد شاگردش ه یک پسر بود میافتاد که بر اثر سقوط کوه افتاد و مرد در واقع آن شاگرد بر اثر بیاحتیاطی مربی که گره طناب را نبسته بود سقوط میکند و مربی برای رهایی از این مخمصه خود را بیاحتیاطی مبرا میکند و با تلاش فراوان دوباره به کار مربیگری برمیگردد من اگر جای او بودم هرگز دیگر به این کار رو نمیآوردم و ا آخر عمر در عذاب وجدان میماندم. امانکه آن مربی دوباره به این کار مربیگری خود ادامه داده دور از انصاف است و زمانی که با دختر شاگردش در حال پایین آمدن از کوه بودن دختر با خنده گفت شما گره طناب نامزدم را نبسته بودین یا اینکه اون خودشو پرتاب کرد؟ و مربی یادش آمد که الان گره طناب خود را نبسته است و در همین هنگام سقوط کرد و مرد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.