نظر سما جعفری برای کتاب مریلا (مجموعه داستان)

مریلا (مجموعه داستان)
سما جعفری
۱۴۰۳/۱۱/۰۱
00
به طور کلی میشود گفت کتاب نسبتا خوبی بود. داستانها اکثرا پایان باز دارند، مفهوم گنگی داشته و گاه اصلا متوجه نمیشوید قصد و هدف نویسنده یا چیست یا دیالوگها را کدام کاراکتر میگوید و شاید مجبور شوید چند بار بخوانید و باز هم متوجه اصل ماجرا نشوید. من به شخصه خیلی طرفدار این مدل داستانها نیستم ولی دلیل بر بد بودن کار نویسنده نمیشود و قبول دارم که آثار ایشان از سطح خوبی برخوردارند. اما علت اصرار برخی نویسندگان را بر خلق کاراکترهای الکلی و معتاد و در عین حال روشنفکر و هنری با ظاهر آشفته و پلشت متوجه نمیشوم. جذابیت این لوکیشنها و آدمها مدتها پیش از بین رفته و زندگیهایشان هم سرابی بیش نیست. خواندن این گونه داستانها کمی احساس پوچی و تلخی به مخاطب میدهد که البته شاید طرفداران خاص خود را داشته باشد. بهترین داستان، همان چاقوهای گمشده بود که البته ناراحت کننده هم بود. اما نقاط کور زیادی داشت. علت خوابگردیهای کامران که به یکباره شروع شد؟ چطور شد که کامران یکدفعه عاشق فرناز شد و رفتارش تغییر کرد؟ علت بدگمانیها و به اصطلاح غیرتی شدن کامران چه بود؟ این که نویسنده یک سری اتفاقات را بدون دلیل مشخص پشت هم ردیف کند، اشتباه هست و باید لااقل اشاره مختصری به دلایل وقوع پیشامدها و تغییرات بشود.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.