کدوم از کتابهای باربارا دی آنجلیس رو حتی اگه هر چند ماه یکبار بخونی از اول بخونی یه عالم حرفای جدید داره
این کتاب علاوه بر آموزشهایی مفهومی، تمرینهایی نیز داده شده و به شما کمک میکنه تا راهحل مشکلات و پاسخ پرسشهای خود را دربارهی زندگی عشقی، روابط رمانتیک یا ازدواج پیدا کنید. به موازات آن روشهای نوینی را برای عشق ورزیدن و برقراری ارتباط یاد میگیرید و روابط، زندگی شما تغییر میده. در بخشی از کتاب میخوانیم: تصور نمایید در را باز میکنید و به داخل خانه میروید. پلهها را بالا میروید و خود را مقابل اتاقتان مییابید؛ اولین اتاقی که داشتید. در را باز میکنید. آن دختربچه یا پسربچهی قدیمی را منتظر خود میبینید. تمامی پاسخها در درون همان دختربچه یا پسربچه قرار دارد. در آن اتاق را همین الان باز کنید. به درون اتاق بروید. مقابل خود همان دختربچه یا پسربچهی کوچکی را میبینید که چشمانش از تعجب باز شدهاند. به درون چشمان او نگاه کنید. چه میبینید؟! آیا شاد است یا غمگین؟! آیا احساس دوستداشتنی بودن دارد یا از درون احساس پوچی و تهی بودن و تنهایی میکند و تشنهی عشق و محبت و توجه است؟! خوب به چشمان او نگاه کنید، نترسید، چه میبینید؟ حال وقت آن رسیده که دختربچه یا پسربچهی کوچک شما را به گردش ببرد و گوشه و کنار آن اتاق را به شما نشان دهد. به پیرامون خود نگاهی بیندازید، آیا بهیاد میآورید تختخوابتان کجا بود؟ آیا تختخواب شما روتختی داشت؟ آیا اسباببازیهای خاصی در آن اتاق وجود داشت؟ اسباببازیهایی که هنوز آنها را به خاطر دارید؟ آنها به خاطر بیاورید. نفس عمیقی بکشید و بگذارید تمامی احساسات در شما شکل بگیرند و رو بیایند. آنها را در خود سرکوب یا سانسور نکنید
این کتاب علاوه بر آموزشهایی مفهومی، تمرینهایی نیز داده شده و به شما کمک میکنه تا راهحل مشکلات و پاسخ پرسشهای خود را دربارهی زندگی عشقی، روابط رمانتیک یا ازدواج پیدا کنید. به موازات آن روشهای نوینی را برای عشق ورزیدن و برقراری ارتباط یاد میگیرید و روابط، زندگی شما تغییر میده. در بخشی از کتاب میخوانیم: تصور نمایید در را باز میکنید و به داخل خانه میروید. پلهها را بالا میروید و خود را مقابل اتاقتان مییابید؛ اولین اتاقی که داشتید. در را باز میکنید. آن دختربچه یا پسربچهی قدیمی را منتظر خود میبینید. تمامی پاسخها در درون همان دختربچه یا پسربچه قرار دارد. در آن اتاق را همین الان باز کنید. به درون اتاق بروید. مقابل خود همان دختربچه یا پسربچهی کوچکی را میبینید که چشمانش از تعجب باز شدهاند. به درون چشمان او نگاه کنید. چه میبینید؟! آیا شاد است یا غمگین؟! آیا احساس دوستداشتنی بودن دارد یا از درون احساس پوچی و تهی بودن و تنهایی میکند و تشنهی عشق و محبت و توجه است؟! خوب به چشمان او نگاه کنید، نترسید، چه میبینید؟ حال وقت آن رسیده که دختربچه یا پسربچهی کوچک شما را به گردش ببرد و گوشه و کنار آن اتاق را به شما نشان دهد. به پیرامون خود نگاهی بیندازید، آیا بهیاد میآورید تختخوابتان کجا بود؟ آیا تختخواب شما روتختی داشت؟ آیا اسباببازیهای خاصی در آن اتاق وجود داشت؟ اسباببازیهایی که هنوز آنها را به خاطر دارید؟ آنها به خاطر بیاورید. نفس عمیقی بکشید و بگذارید تمامی احساسات در شما شکل بگیرند و رو بیایند. آنها را در خود سرکوب یا سانسور نکنید