نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب صوتی غریبهی پشت در

غریبهی پشت در
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۰۹/۱۹
10
داستان در مورد یک خرس کوچولو به نام وینی بود که با پدر و مادرش در کلبهای درجنگل زندگی میکردند یک روز پدر مادرش خواستند به جنگل بروند تا کندی عسلی پیدا کنند فینی گفت که دوست دارد با آنها بیاید اما آنها گفتند که ممکن است زنبورها و را نیش بزند و بهتر است که در خانه بماند و در را به روی غریبهها باز نکند آنها رفتند و بینی تصمیم گرفت که با ماشینش بازی کند یک دفعه کسی در زد و وینی گفت کیه صدای آمد که گفت من عمو هاپو هستم و برای تو یک ماشین اسباب بازی خریدم وینی کمی فکر کرد و سپس تصمیم گرفت که شماره خانه عمو هاپو را بگیرد خانم هاپو جواب داد و وینی گفت که عمو هاپو هست خانم هاپو گفت آره و خواب است وینی تشکر کرد و رفت پشت در و گفت دروغگو تو عمو هاپو نیستی من در را به روی تو باز نمیکنم در واقع شکارچی پشت در بود و میخواست وینی را شکار کند شکارچی با خود گفت چه بچه خرس باهوشی است او رفت یک داستان آموزنده برای کودکان بود که ه آنها یاد میداد که وقتی در خانه تنها هستند در را به روی غریبهها باز نکنند بتدای آن با یک شعر بسیار زیبا شروع میشد و بسیار قشنگ بود که باعث میشود بچهها بیشتر شور و شوق داشته باشند تا آن داستان را گوش کنند
هیچ پاسخی ثبت نشده است.