نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب صوتی سکسکه

سکسکه
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۰۹/۱۸
10
داستان در مورد الیوت خرسه بود که سکسکه اش گرفته بود ممکن است بر اثر تند تند حرف زدن یا غذا خوردن این اتفاق بیفتد او بد اخلاق شده بود زیرا سکسکه اش متوقف نمی شد پسر عمویش لوط او را مسخره می کرد قدم بزند اما سکسکه متوقف نشد سنجاب کوچولو گفت نفست را حبس کن و تا ۱۰ بشمار الیوت این کار را انجام داد ولی تاثیری نداشت لوت خوشحال شد و بیشتر خندید قورباغه گفت مقدار زیادی آب را یک دفعه بخور ولی این نیز نتیجه نداشت الیوت نمی تونست جلوی سکسکه را بگیرد و لوط هم همش می خندید روباه گفت باید روی سرت بایستی همچنین یک گورکن گفت باید یک آهنگ را بخوانی و یک خرگوش گفت سکسکه یک هیولا در شکمت است که باید آن را بیرون پرت کنیم که این حرف او حقیقت ندارد هیچ کدام از راهنمایی ها به درد نخورد بلوط همچنان مسخره می کرد و می خندید او با خوشحالی حواسش نبود و پنجه اش را روی چوبی گذاشت و محکم زمین خورد الیور خرسه شوکه شد و با تعجب گفت چی شد اما در اینجا او متوجه شد که دیگر سکسکه نمی کند و بسیار خوشحال شد اما در عوض به جای او کسی دیگری سکسکه می کرد و او کسی نبود جز پسر عمویش لوت. داستان در مورد این بود که سکسکه خود را می توانیم چگونه متوقف کنیم
هیچ پاسخی ثبت نشده است.