نظر خاطره برای کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت

داستانی بی نظیر وجذاب، هیجانی، پرتعلیق، دلهره آور، بعد خواندن این داستان یاد میگیرید هرگز به اکس تون برنگردید و با افرادی که غریبه هستند و روزی ترکشون کردید و میدونید ممکنه باهاتون کینه و دشمنی داشته باشند، در خانه یا جایی خلوت نروید، هرگز. این داستان درباره همسر سابق نویسنده، گلرخ هستش که از نویسنده دعوت میکنه به یه دورهمی کتاب خوانی درشمال، کنار عده‌ای دوست و همسایه. در بطن این داستان که خودش فوق العاده است، چهار پنج تا داستان دیگه هم مطرح میشه، وبعد گل خ با اصرار نویسنده رو به خونه‌اش میبره واز اینجا تعلیق، دلهره، شروع میشه وشما سراسر داستان حرص میخورید چرا نویسنده دعوت گلرخ رو قبول کرد وچرا زودتر از اون خونه جهنمی بیرون نرفت