نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب سوءظن

سوءظن
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۰۹/۰۶
00
داستان کوتاه و بسیار قشنگ و جالب بود و بسیار روی من تاثیر گذاشت اینکه آن دکتر یک مردی را در باد طوفان دیده بود و او را سوار کرده بود اما به او مشکوک شده بود و فکر کرد که آن مرد یک دزد است و ساعت او را دزدیده است پس تفنگش را به طرف او گرفت و گفت که زودتر ساعتش را در جای خود بگذارد آن مرد یعنی ایوانزا از اینکه فهمید دکتر در مورد او قضاوت نادرستی کرده است ناراحت شد او می توانست بی گناهی خود را اثبات کند اما به جای آن ساعتش را به او داد و رفت دکتر به خیال خودش جلوی سرقت را گرفته است اما وقتی که ساعت را در نور چراغ دید آن یک ساعت کهنه و شکسته است که سال ها قبل آن مرد یعنی ایوانزا به دلیل فداکاری و شجاعتی که در جنگ انجام داده بود هدیه گرفته بود دکتر فهمید که در مورد او زود قضاوت کرده بود و بسیار نادم و پشیمان بود اما دیگر قابل جبران نبود در واقع این یک داستان آموزنده بود که ما در مورد دیگران زود قضاوت نکنیم تاکنون چنین داستانی نخوانده بودم و بسیار قشنگ بود یک داستان کوتاه اما پرمفهوم انسان را به تفکر وا می داشت که چگونه رفتار و کردار خود را درست کند و سوءظن خود را نسبت به دیگران تغییر دهیم
هیچ پاسخی ثبت نشده است.