نظر عارف محبی برای کتاب فرگشت انسان

فرگشت انسان
شروین وکیلی
۹۷۱ رای
عارف محبی
۱۴۰۳/۰۹/۰۴
انسان، پیچیده ترین جانداری است که امروز بر روی زمین زندگی می کند. موجودی که از زوایای گوناگون، می توان جنبه های زیبا یا زشت سرشت بغرنجش را دید و آن را – همچون ابن سینا – اشرف مخلوقات یا – مانند پاسکال – کرم احمق زمین نامید. آدمی، موجودی چنان لایه لایه و چندسویه است که هر پژوهشگر تازه کاری به محض علاقمند شدن به آن، خود را با هوار انبوهی از داده های معتبر و به ظاهر بی ربط روبه رو می بیند. هزار توی دانش حجیم و پاره پاره ی ما از انسان آن قدر پر شاخه و بغرنج است که سردرگم شدن در آن، سرنوشت معمول ماجراجویانی است که بدان گام می نهند. انسان – مانند هر پدیده ی دیگری – می تواند، در سطوح مشاهداتی گوناگون، با مقیاس های درشت نمایی متفاوت و با ابزارهای تحلیلی مختلف مورد وارسی قرار گیرد. می توان با لحنی عملی از ساختار دستگاه های فیزیولوژیک بدن انسان سخن گفت، یا به ابعاد روان شناختی اش پرداخت و بر فرآیندهای ذهنی وی متمرکز شد. می توان در یک سر طیف دانش رسمی از نظریه های جامعه شناسانه و فلسفی گوناگونی سخن گفت که به ماهیت انسان می پردازند، یا آن که در انتهای دیگر این طیف تنها به ترکیبات شیمیایی و خواص فیزیکی بدن آدمی پرداخت. انسان موضوعی است که می توان در گستره ای وسیع درباره اش نظر داد و شواهد مربوط به آن را در شاخه هایی گوناگون از علم رسمی صورت بندی کرد. اشاره به این زمینه ی وسیع از باورها، پنداشته ها، حدس ها و دانسته ها در مورد انسان، آماج این کتاب نیست. در این نوشتار، سر آن ندارم که از تمام این شاخه های دانایی برای تصویر کردن طرحی از چهره ی انسان سود گیرم؛ چرا که گرد آوردن نظریه ها و مدل های یاد شده در یک متن انسان شناسانه، به شکلی که همه وزنی یکسان داشته باشند، نه
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟