نظر خاطره برای کتاب دروغ‌هایی که گفتیم

دروغ‌هایی که گفتیم
دایان چمبرلین، هما درودیان
۴ رای
خاطره
۱۴۰۳/۰۷/۳۰
داستان درباره دو خواهر به نامهای ربکا که چهار سال از مایا بزرگتر است. پدر ومادرشان در سانحه‌ای وحشتناک به قتل رسیدن و هر دو خواهر دکتر شدن. ربکا در دیدا کار میکنه و شجاع وجسور و زیباو ماجراجوست. مایا صبور مهربان آرام است و در بیمارستان امن وبا امکانات کاز میکند. همه چی زندگیشون به خوبی پیش میرفت تا برای بار چندم مایا سقط جنین میکند ویه راز هولناکش در برابر همسرش آدام اشکار میشه. هیجان شروع میشه وآدام برای دو هفته به دیدا برای کمک میره اما طوفان. سیل سختی کار کمبود امکانات و اومدن ناگهانی مایا همه چی رو بهم میزیزه در یک سانحه هوایی هلیکوپتر مایا سقوط میکنه و ناپدید میشه و دراین بین ربکا به آدام تمایل وکشش پیدا میکنه و هر خط دارای اتفاقات تازه وجالب وهیحان هستش. هر چی پیش میرید داستان پرکشش تر میشه. داستانی روان, جذاب, پرتعلیق، که شما در خوذش غرق میکنه و اشتیاق تون برای خوندن هر لحظه بیشتر میشه.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟