در دسته رمانهای معمایی میتوان گفت که نسبتا جذاب بود. اگرچه کمی سیر کندی داشت ولی پایانی غافلگیر کننده آن را جبران میکرد. اگرچه نویسنده در زمینه روانشناسی تحقیقاتی کرده و احتمالا فضای بیمارستان روانی را از نزدیک دیده است، ولی اشتباهات قابل گذشتی در ترسیم فضای بیمارستان روانی داشت. اگر چه در رابطه بین درمانگر و بیمار خطاهای فاحشی داشت؛ ولی در هرحال قصه اصلی داستان را خدشه دار نمیکرد. فقط یک پدیده عجیب در قصه وجود دارد.. درمانگر نقش اصلی اگرچه تحت تاثیر بحران شدید ناشی از خیانت همسرش، رفتارهای هیجانی از خود بروز داده است اما تصمیم به قتل بیمار گرفتن با خصوصیات شخصیتی او در تناقض بوده وبعید و دور از واقعیت است. فردی که بدنبال رفتارهای تکانشی خود زنی را درمعرض فروپاشی روانی قرار داده و بدلیل عذاب وجدان از آنچه به سر زن آورده و برای کمک به او کار خوب خود را رها کرده و موقعیتی ناپایدار شغلی را پذیرفته است ناگهان تصمیم به قتل او میگیرد! فقط به این دلیل که متوجه شده زن اورا شناخته است!... در هرحال از شنیدن این رمان لذت بردم. ترجمه و خوانش کتاب خوب بود.
ن. ر. روانپزشک
ن. ر. روانپزشک