واقعا حس میکنم توانایی صحبت تخصصی راجب کتابهای عادی رو هم ندارم چه برسه به اشعار شهریار!
کتاب رو کامل نخوندم، بعضی از اشعار رو خوندم و برام جالب بود. انگار قابل فهم بودن و میشد یک فرد عادی هم بعضا باهاشون ارتباط بگیره.
یکی از چیزهایی که راجب شهریار برام جالب بود داستان زندگیشون بود که منجر به سرودن بعضی اشعار شده بود. گرچه نمیدونم درسته یا نه اما جایی خوندم که شعر معروفشون " آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا... " رو موقعی سرودن که معشوقشون داخل بیمارستان همراه همسرش اومده بود عیادت و ماجرای شکست عشقیشون هم داستان داشت و حتی باعث ترک تحصیلشون شد که خب البته اتفاقات خاص دیگهای بعد از اون براشون افتاد و شاید بشه گفت زندگیشون تغییر کرد.
یا شعر "علیای همای رحمت"، که میگن یک آیت الله ایشون رو در خواب دیدن که برای امام علی (ع) این شعر رو خوندن در حالی که اون زمان تازه این شعر رو به پایان رسونده بودن و هنوز کسی خبر نداشت...
یا ماجرای تخلصشون که از تفال این بیت حافظ میاد" غم غریبی و غربت چو بر نمیتابم روم به شهر خود و شهریار خود باشم"
نمیدونم چقدر درست یا چقدر غلط هست اما چیزی که ثابته شعرهایی از ایشون هست که اکثر مردم و شاید همه اونهارو شنیدن و موندگار شدن...
کتاب رو کامل نخوندم، بعضی از اشعار رو خوندم و برام جالب بود. انگار قابل فهم بودن و میشد یک فرد عادی هم بعضا باهاشون ارتباط بگیره.
یکی از چیزهایی که راجب شهریار برام جالب بود داستان زندگیشون بود که منجر به سرودن بعضی اشعار شده بود. گرچه نمیدونم درسته یا نه اما جایی خوندم که شعر معروفشون " آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا... " رو موقعی سرودن که معشوقشون داخل بیمارستان همراه همسرش اومده بود عیادت و ماجرای شکست عشقیشون هم داستان داشت و حتی باعث ترک تحصیلشون شد که خب البته اتفاقات خاص دیگهای بعد از اون براشون افتاد و شاید بشه گفت زندگیشون تغییر کرد.
یا شعر "علیای همای رحمت"، که میگن یک آیت الله ایشون رو در خواب دیدن که برای امام علی (ع) این شعر رو خوندن در حالی که اون زمان تازه این شعر رو به پایان رسونده بودن و هنوز کسی خبر نداشت...
یا ماجرای تخلصشون که از تفال این بیت حافظ میاد" غم غریبی و غربت چو بر نمیتابم روم به شهر خود و شهریار خود باشم"
نمیدونم چقدر درست یا چقدر غلط هست اما چیزی که ثابته شعرهایی از ایشون هست که اکثر مردم و شاید همه اونهارو شنیدن و موندگار شدن...