دوستش نداشتم خیلی از مطالب زیادگویی بود. انگار که نویسنده قصد داشت خواننده را گمراه کنه. در داستانهای معمایی شما یک معما حل نشده دارید که نشانههایی به خواننده میدهید
ودر نهایت معما را نویسنده حل میکند و این مطلب را جالب میکند
اینجا آنقدر موارد بی سر و ته را به هم بافته بود که خودش هم نتوانست معما را حل کند. خانم دکتر بچه دار نمیشد
و نوزده ساله بود
وقتی کتر نبود انگار با شخصی در رابطه است و مشکوک رفتار میکند. آقای دکتر در بعضی جاها شجاع بود و در نهایت از ماشین پیاده نشد؟ تصویر و نقاشی گرگ که بعدا سگ کشیده بود؟
آیا داستان جنایی بود. واقعا هر کتابی که از این نویسنده دانلود کرده باشم را همین الان پاک میکنم
گوینده هم انگار متن خبر را میخواند. آنقدر بی احساس که حتی قابل نقد هم نیست
ودر نهایت معما را نویسنده حل میکند و این مطلب را جالب میکند
اینجا آنقدر موارد بی سر و ته را به هم بافته بود که خودش هم نتوانست معما را حل کند. خانم دکتر بچه دار نمیشد
و نوزده ساله بود
وقتی کتر نبود انگار با شخصی در رابطه است و مشکوک رفتار میکند. آقای دکتر در بعضی جاها شجاع بود و در نهایت از ماشین پیاده نشد؟ تصویر و نقاشی گرگ که بعدا سگ کشیده بود؟
آیا داستان جنایی بود. واقعا هر کتابی که از این نویسنده دانلود کرده باشم را همین الان پاک میکنم
گوینده هم انگار متن خبر را میخواند. آنقدر بی احساس که حتی قابل نقد هم نیست