نظر Narges Shahbazi برای کتاب صوتی خالکوب آشویتس

با تشکر از ماه‌آوا کتابخوان عزیز! لحن راوی بد نبود! رمان بسیار زیبایی بود هرچند که این زیبایی رو نباید عاشقانه و رویایی و خالی از رنج تعبیر کرد. زیبا بود چون پر از امید بود توی قعر تاریکی، زیبا بود چون واقعی بود و طعم واقعیت داشت، زیبا بود چون رنج داشت. به واقع خوندن و دیدن و شنیدن هرچیزی از آشویتس قلب آدم رو به درد میاره مثل وقایع تاریک و دردناک دیگه‌ای که توی تاریخ باهاشون مواجه بودیم. این رمان تصویر جالبی از اون دوران بهم داد. زندگی مردم مشکلات ترس‌ها دردها ظلم‌ها و غیره... واقعه تاریخی دهشتناکی هست و به نظر میاد به جای اینکه بخوایم به عنوان واقعه‌ای دردناک بپذیریم و ترحم خودمون رو بهش ببخشیم، باید ازش درس بگیریم. از نفوذ افکار نژاد پرستی توی ذهن سرباز و سرگردی آلمانی که لابه‌لای کلی جنازه با بوی گند لحظه‌ای دچار تردید نمیشه، از آدم‌هایی که بین زنده موندن و تن به هر خواست و درخواستی از سمت آلمان‌ها باید انتخاب میکردن و مرز ذلت و عزت گم میشه، از یهودی‌ها که کمتر توی تاریخ تونستن آرامش داشته باشن و در یک آشفتگی سخت به سر میبرن. از جنایت‌های آدم‌ها که حد و مرزها رو رد می‌کنه و گاهی برامون غیرقابل تصوره! یه جایی یه چیزی خوندم که چه بسا اصلا اشتباه بود ولی ذهنم رو درگیر کرد. اینکه هر یک از ماها شاید توی شرایط و موقعیت متفاوت ظلم و ستم‌هایی رو مرتکب بشیم که نمی‌تونیم تصور کنیم! پس شاید به جای انگشت اشاره بردن به سمت فاشیست و نازیسم باید بگردیم دنبال رد و نشونه‌ای از اینکه چرا این "فاشیست" پذیرفته شد! باید جرئت کنیم و تصور کنیم که شاید اگه من و شما هم آلمانی بودیم و توی اون دوره از تاریخ، بدتر از سربازهای نام برده توی این رمان می‌بودیم. چه چیزی باعث میشه ملتی به چیزی باورپیداکنن